چه کسی خواهد دید، مردنم را بی تو.... گاه می اندیشم: خبر مرگ مرا با تو چه کس خواهد گفت! آن زمان که خبر مرگ مرا میشنوی..... روی خندان تو را ، کاشکی می دیدم.. شانه بالا زدنت را _بی قید و تکان دادن دست: که مهم نیست زیاد... و تکان دادن سر: که عجب ! عاقبت او هم مرد ..... چه کسی باور کرد: جنگل جان مرا، آتش عشق توخاکسترکرد ......می توانی تو به من، زندگانی بخشی ،یا بگیری از من ، آنچه را می بخشی..... چه کسی خواهد دید: مردنم را بی تو؟؟؟ گاه می اندیشم، خبر مرگ مرا با تو چه کس خواهد گفت
نظرات شما عزیزان: