تو زیبایی و همچون موج دریا پر هیاهویی / منم تشنه کویری ، که ندارد هیچ آهویی / بیا یک شب کنارم تا سحر بنشین ببین جانا / که خوشتر باشد از صد موج این بی ها و بی هویی .
تنها چیزی که فروغش به خاموشی نمی گراید ، خاطرات پاک به یاد هم بودن است .
تو صبح باش ! من تمام شب های تاریخ را تاب می آورم !
ندارم من نظر جز بر نگاهت / ندارم من طلب جز روی ماهت / ندارم من دلی جز عاشق تو / نباشم من دمی جز در پناهت .
ایستادن اجبار کوه بود ، رفتن سرنوشت آب ، افتادن تقدیر برگ و صبر پاداش آدمی ، پس بی هیچ پاداشی حراج محبت می کنیم که همه ی ما خاطره ایم !
باران همیشه می بارد ، اما مردم ستاره را بیشتر دوست دارند ، نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن !
عزیزم ، دلتنگیت را چگونه بیان کنم که قلبم فراتر از واژه های زمین برایت تنگ است .
نقاش نیستم ، ولی دلم برایت پر می کشد !
لیوان چای روی میز در انتظار یک جرعه است ، نه تو می آیی نه او گرم می ماند ، چه گناهی دارد سماوری که داغ دیده است ؟
دیروز دلم دوباره یک مهمان داشت / افسوس که مهمانی او پایان داشت / صد حرف نگفته در دلم بود هنوز / ای کاش زمانه دور برگردان داشت .
گهگاهی سفری کن به حوالی دلت ، شاید از جانب ما خاطره ای منتظر لمس نگاهت باشد .
شاهزاده ی عشقی که غلامت شده ام / پابند تو و اسیر دامت شده ام / گویند کبوتری وفادار تر از طوقی نیست / طوقی صفتم ، جلد مرامت شده ام .
دوست داشتن امروزم ، دنباله ی ستاره ی چشمهایت است که در آسمان قلبم سالها پیش جا گذاشته بودی !
گفت مجنون گر همه روی زمین / هر زمان بر من کنندی آفرین / من نخواهم آفرین هیچ کس / مدح من دشنام لیلی باد و بس .
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم ، حتی برای "تو" که سالها منتظر در زدنت بودم .
روزهاست از سقف لحظه هایم یاد تو می چکد ، اگر باران بند بیاید از این خانه می روم .
همیشه منتظرم تا زراه دور برسی ، تویی تمام وجودم ، شبیه نور برسی .
دل به دلداران سپردم کار هر دلدار نیست ، من به تو جان میسپارم ، دل که قابلدار نیست .
هم سوخت دلم زدوریت هم جگرم ، با دوری خود دوگانه سوزم کردی .
میدونی بنی آدم اعضای یکدیگرند یعنی چی ؟ یعنی تو جیگر منی !
نظرات شما عزیزان: