به حیف نون میگن میدونی سزارین یعنی چی؟ میگه یعنی بچه به شرط چاقو!
اگر دو تا لکه ی قرمز و سبز روی دیوار دیدی، بدون قرمزه یه مورچه است که ماتیک زده و سبزه گشت ارشاد مورچه هاست که اومده اونو بگیره!
به حیف نون میگن بن بستو تعریف کن میگه میری.... میری.... دیگه نمیری!
حیف نون ميره تعليم رانندگي، ازش مي پرسن چطور بود؟ ميگه خوب بود، اما مربيم خيلي مذهبي بود. چون هر طرف مي پيچيدم همش مي گفت يا امام رضا، یا ابوالفضل!
به حیف نون خبر میدن: باباشدی! میگه: پس به زنم نگید، می خوام سورپرایزش کنم؟!
حیف نون می ره جبهه، بی سیم می زنه میگه یک عالمه اسیر گرفتم، بیاید کمک کنید ببریمشون. می پرسن چرا خودت نمیاری؟ می گه: آخه اینا مگه میذارن من بیام؟!!
حیف نون خواب بوده میان بیدارش کنن می بینن پین کد میخواد!
دانش آموز: «آقا! من هر كاري كردم نتوانستم مطلبي را كه زير ورقهام نوشته بوديد بخوانم.» معلم: «حواست كجاست؟ نوشته بودم «خوش خط بنويس»!
حیف نون باباش مي ميره مي خواسته خاکش کنه، جو مي گيردش بار اندازش مي کنه؟!
مادر: «باز هم كه پاي چشمت كبود شده! مگه نگفته بودم هر وقت ميخواي دعوا كني، تا بيست بشمار؟» پسر: «چرا، ولي مادر كسي كه با اون دعوام شد، بهش گفته بود تا ده بشمار!!!»
حیف نون و دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر می گیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید! حیف نون میگه: مگه خودت نمی خوای بیای؟!
نظرات شما عزیزان: