دلم می لرزد
هر گاه صدای جدیدی سلام می کند
تپش قلب می گیرم
من دیگر کشش خدا حافظی ندارم
مرا ببخش که جواب سلامت را نمی دهم........
باران که می*بارد، میل در آغوش کشیدنت و بوسیدنت افزون می*شود و شعله*های
سرکش این میل جانم را
می*سوزاند. زیر باران می*روم و خیره به آسمان آرزو می*کنم: ای کاش کنارم بودی
دلارام من، زیر این باران
دوشادوش هم و دست در دست هم... عاشقتر از همیشه، شیداتر و دیوانه*تر...
فارغ از همه بایدها و نبایدهای
عالم، فارغ از حس پشیمانی و پریشانی... شاید مست مست، شاید مدهوش و
مخمور، شاید... آری رها... رها
از همه بندهای این جسم و این عالم، رها از همه خط قرمزها و تابلوهای ممنوع...
رها از هر چه قانون و قاعده و
محدوده... تو نیز عاشق*تر و شیداتر... تو نیز مخمور و مست... اندکی عاشقانه*تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده*ام
تا بوسه* بارانت کند...
مرجع خبری پرسپولیس : هافبک پیشین تیم فوتبال پرسپولیس از رویارویی مجدد با بازیکنان این تیم سرخپوش تهرانی ابراز خوشحالی کرد.
علیرضا نیکبخت واحدی در مورد دیدار تدارکاتی تیم فوتبال پرسپولیس برابر پیکان ضمن بیان مطلب فوق گفت: بازی بسیار خوبی بود و من بسیار خوشحالم بار دیگر با پرسپولیسیها روبرو شده و با کادر فنی و بازیکنان این تیم دیدار کردم.
هافبک پیشین تیم فوتبال پیکان همچنین در پاسخ به این سوال که فصل آینده به پرسپولیس میآید؟، اظهار داشت: اگر هواداران بخواهند، از خدایم است که به این تیم برگردم.
نیکبخت واحدی در زمان خروج از ورزشگاه درفشیفر با استقبال شدید هوادارانی که پشت درهای بسته ورزشگاه مواجه شدند، روبرو شد و برای دقایقی با آنها گفتگو کرد
نیکبخت در خصوص حضور پرسپولیس در لیگ قهرمانان آسیا، گفت: پرسپولیس کار سختی در لیگ قهرمانان دارد اما با تجربه دنیزلی و خلاقیت بازیکنان میتواند در لیگ قهرمانان آسیا موفق باشد. پرسپولیس باید اولین سد راه خودش یعنی الهلال عربستان را که تیمی بسیار خوب است، در مقابلش به امتیاز برسد تا استارت خوبی برای ادامه بازیها بزند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: من برای پرسپولیس و پیکان در ادامه راه آرزوی موفقیت میکنم و امیدوار هستم که هردو تیم با کادر فنی خوبشان به هدف اصلی خود در مسابقات برسند. من حدود ۵ سال بود که دنیزلی را ندیده بودم اما امروز از برخورد او بعد از مدتها بسیار خوشحال شدم و این برای من بسیار شادیبخش بود.
عاشق که میشوی
نا آرام میشوی ، گاهی حسود ، گاهی خود خواه ، گاهی دیوانه، گاهی آرام ، گاهی شاد ، گاهی غمگین ، گاهی خوشبخت ترین
یک روز به خودت میایی میبینی تنهایی ؛ تنها ترین هیچ کسی رو نداری حتی برای درد و دل کردن و حرف زدن...
تنها غم میماند کنارت و تنهایی و سیگار
اشک ...
بهترین پدیده ی دنیاست...
ولی تا زیباترین چیزهارو از ادم نگیره خودشو نشون نمیده...
نمي دانم..... چه بود
نمي دانم..... فرشته بود
نمي دانم.....عشق بود
نمي دانم..... چه بود
مي خواهم در اوج فرياد بزنم و بگوييم.
اين حق من نبود......
این آشفتگي آخه مال من نبود.
آرزويم چیز دگر بود......
اما افسوس طالعم.نحس بود
و او شد يك خاطره......
گناه من چه بود کهاین گونه غمهایم راباید در چشمان حبس می کردم
وفریادم فقط سکوت غمم بود!
به بابام گفتم سوئيچ ماشينو بده ...... گفت : مي خواي جايي بري ؟ ... گفتم : بله پدر عزيزم
{ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح}
به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟ گفتم اگه سختت ميشه تو بگيرش من نردبون و ميچرخونم{ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد مرام}
رفتم خونه سالمندان عيادت پدربزرگم،مسئول اونجا ميپرسه:شمام اومدين عيادت؟ميگم نه خونه سالمندان طلبيده اومديم زيارت{ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد عتبات عاليات}
رفتم ساندويچي، ميگم آقا يه هات داگ با سس مخصوص بدين. ميگه ميل مي كنيد؟ ميگم: بله، دستتون درد نكنه{گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سيار غذاخوري ها و رستوران ها}
ميخوام مسواك بزنممامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟
ميگم بله مامان جون..
ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟
ميگم بله مامان جان..
ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردي
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون
{ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد كنترل نفس اماره}
بچه داييم به دنيا اومده. همه خوشحال و اينا. مامان بزرگم برگشته ميگه حالا ميخاين براش اسم بذارين؟ميگم...اگه شما صلاح بدونين)ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)
رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟ گفتم بله اومديم خون بديم. شما هم بفرماييد بساط لودگي تون رو جاي ديگه پهن كنيد. يارو همون جا به گريه افتاد و ابراز پشيموني كرد.]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهي از منكر[
تو صف بربري نوبتم شده يارو ميگه بربري ميخواي؟ميگم نون باشه بقيش مهم نيس]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد فروتني[
از اتاقم اومدم بيرون ،در دستشويي رو باز كردم .مامانم ميگه داري ميري دستشويي؟ميگم نرم؟؟؟]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد ترويج فرهنگ مشورت[
ماه رمضوني 6 صبح رفتم سركار، 9 شب برگشتم خونه خسته و كوفته ميپرسم مامان شام چي داريم؟ميگه گشنته ؟ چند ثانيه سكوت ميكنم، چشامو ميبندم و يه نفس عميق ميكشم . آروم و با طمانينه ميگم : بله گشنمه
{ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد كظم غيظ}
نوزاده تو بغل مامانش گريه ميكرده مامانه ميگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند ميگه پَ نَ پَ دارم براي گرسنگان و زلزله زدگان سومالي گريه ميكنم(واحد نفوذي پ نه پ)
رفتم سوپري گفتم يك نوشابه زرد بديدفروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالي كه نارنجي رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشيد
{ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگسازي به جاي حاضر جوابي}
تو اتوبان داشتم لايي ميكشيدم،يه زانتيا اومد گفت داري لايي بازي ميكني؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربي ميرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ كنترل نا محسوس بزن بغل{ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان}
تـــا حـــالا در زندگی
به این سه مورد دقــــت کـــرده اید!؟
شانس یه بار در خونه آدمو میزنه
بَدشانسی دستش رو از روی زنگ خونه بر نمیداره
بدبختی هم که قربونش برم همیشه کلید داره . . . . . .!!!!!!
دقت کردین
لب آدم هیچ وقت تبخال نمیزنه مگه این که ۲۴ ساعت بعدش
عروسی یا مهمونی دعوت باشی…!
طبق آخرین نظر سنجی ها
یکی از مهیج ترین تفریحاتِ آقایون تماشای پارکِ دوبل بانوان است !
پشت یه ماشین نوشته بود:
“به هرکی که دل بستم فرداش بهم گفت شارژ داری واسم بفرستی!!”
خداییش جاذبه ای که سوراخ چاه توالت نسبت به گوشی داره ، جاذبه ی زمین به سیب نداره !
نصیحت حیف نون:
تا زندهای، زندگی کن هر وقت مرگ اومد سراغت، اون وقت بمیر!
هیچ لذتی بالاتر از این نیس که یه تیکه از سرعت گیر کنده شده باشه و آدم بتونه ۲تا چرخش ماشینشو از اونجا رد کنه …خدایا این لذتارو از ما نگیر!!!
وصیت بنده خدا :
من از شب اول قبر میترسم منو شب دوم خاک کنید !
اینجا ایران است یعنی :
ببخشید پرواز ۱۷:۴۵ چه ساعتی میشینه ؟
ببخشید اتوبوس ۹:۳۰ ساعت چند حرکت میکنه ؟
ببخشید کارت شارژ دو تومنی دارین ؟ چنده !؟
دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مسئله خاصی نیست !
مسئله خاص از اونجا شروع میشه که سوسکه ناپدید میشه !!
یک احساس بدی دارم . . .
امتحانات داره به فیسبوکم لطمه میزنه !
برای یک زن زیاد مهم نیست شوهرش کجاست
همینکه بدونه به شوهرش خوش نمیگذره براش کافیه !
پشت خاور نوشته بوود : همه از من میترسن من از نیسان ابی !
پشت نیسان نوشته : همه از من میترسن من از زنم !
بنده خدا میخواسته از خونه بره بیرون ، میگه : ساعت ۱۲-۱۱ میام !
باباش میگه: حالا خودت به درک! اون دختره صاحاب نداره !؟
اگه بچه ها لیوان بشکنن : ای دست و پا چلفتی ...
-اگه مامانه بشکنتش : قضا بلا بود
-اگه باباهه بشکنتش : این لیوان اینجا چیکار میکنه...!!