سخته درسم...
رسيده وقت رفتن...
سر امتحاني كه ميدونم تهش ردم...
حس ميكردم حرفاي استاد با خرخوناشه...
اونجا بود كه فهميدم اين قصه اولاشه...
وقت امتحانو ريدن به برگمه...
تو خودت ميدوني كه ريدم الكي جو نده...
حرفاي خانوادمم كه نمك زخممه...
تنها دلخوشيمم ترم هاي بعدمه...
و باز منمو حسرت يه نمره ي بيست...
كه استاد بنويسه گوشه ي ليست...
ميدوني چند بار افتادم براي يه درس بگذريم...
ديگه بيست گرفتنشم برام مهم نيست...
تو كه ميدونستي دانشجوي ترم آخرتم
بگو با من ديگه چرا د اخه نوكرتم
بیرون می آید...همراه دلتنگی هایم !
هوای اعتمادم... عجیب آلوده گشته است !
دود خیانت...سینهء عشقم را میزند !
...
و من باز ...
هوس کام دیگری را از لبانت دارم
و برای اولین بار کشیدم
تا بسوزی و فراموشت کنم
اما نمیدانستم با هر پک ذره ذره
میری تو نفسم و میشی همه کسم .......
هیچ دلی بی بهانه نمی تپد ،
نمیدانم بهانه ها دلگیرند ،
یا دلها بهانه گیر !
و قلب من جایگاه عشقی است ،
که شقایق ها حسرت آن را می خورند...
به من نگو سيگار نكش ...
بپرس براي كدام دردم سيگار ميكشم...
بپرس اصلا چرا سيگاري شدم ...؟!
مطمئن باش اون موقع خودت برام كبريت ميكشي
برو بمیر : برو گمشو !
بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !
می میرم برایت : عاشقتم !
می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟
… مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟
نمردیم و … : بالاخره اتفاق افتاد !
مردیم تا … : صبرمان تمام شد !
مرده : بی حال !
مردنی : نحیف و لاغر !
مردم : خسته شدم!
من بمیرم ؟ : راست می گی؟