آه زمانه....
زمانه چه كردي با دلم؟؟؟؟؟
چه كردي با نامم؟؟؟
چه كردي با يادم؟؟؟؟
آه زمانه...
چرا از يادم بردي؟؟
چرا نامم را از سرنوشت پاك كردي؟؟
چرا دلم را از هر چه عشق بود،تهي كردي؟؟؟؟
آه زمانه...
زمانه...
باتشکرازarefeh
عشق كودكی
چه عشق زیبایی است
عشقی است كه
بدی ها را نمیبیند
عشقی است كه
پر از لبخند های كودكی است
عشقی است
احساسی تر از عشق ما
عشقی است
ساده...
عشقی است
پر از علاقه
و عشقی است
عاشقانه
ای كاش در كودكی
عاشق ات می شدم...
باتشکرازarefeh
باز دلم شکست... تقصیر خودم بود صدباربخودم گفتم بازیچه نشو عبرت نگرفتم نمیدانم شایدم تقصیر محبت باشد! شایدم تقصیرازعشق باشد مهم نیست تقصیر از کیست.... مهم اینه ی بار دیگه مدیون دلم شدم شرمنده ام دل پاره پاره
خدایـــا دلــــــم بـــاز امشب گــــــرفته... بیــــــا تا کمی با تـــو صـــــحبت کنـــم بیا تا دل کوچــــــــــکم را خدایـــا فقــــط با تـــو قسمت کنم خدایـــــا بیــا پشت آن پنــجــره که وا می شود رو به ســــــوی دلــــــــم بیـــا پــــرده ها را کنـــاری بزن. که نــــــورت بتــابد به روی دلـــــــم خدایـــا کمـــک کـــن : که پـــروانه ی شعر من جــــان بگیرد.. کمی هم به فـــــکر دلـــــــم باش... مبـــادا بمیـــرد...!!! خــــدایــا دلــــــم را که هر شب نــفس می کشـــد در هوایـــــت. اگر چه شــــــکســــــته شبــــی می فرســــتم بــرایــت...
دشت فکرم، همه جایش پرازآهنگ دلی بی جان است دردهکده سبزمن وامانده، درگمان من کج عشق خیال آشفته، روزی آتشکده ی سبزی بود، روزی ماوای دلی صادق بود! روزی اندرحرم سینه ی من دوستی، عشق وصداقت همه جا پاکی بود! ناگهان، ابرسیاه آلودی آسمان دل آبی مراویران کرد! خاطرات خوش ایام نسیم آلودم را جلوی چشم حقیقت شستند! برگ های گل یادم، ورق سبزکتابم، غنچه ی یاس نگاهش، همه با آمدن پاییز زردآلود شد!! این زمان است که مهتاب شب عشق مرازردانید! این زمان است که تیرآلوده به یاسش، به من بی سروسامان برخورد! "تازمان پاییزاست... خاطرم پاییزی است..."
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوی توام
گیسوان تو پریشان تر از اندیشه ی من
گیسوان تو شب بی پایان
جنگل عطرآلود
شکن گیسوی تو
موج دریای خیال
کاش با زورق اندیشه شبی
از شط گیسوی مواج تو من
بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم
کاش بر این شط مواج سیاه
همه ی عمر سفر می کردم
با تشکر ازadele
شب تهی از مهتاب
شب تهی از اختر
ابر خاکستری بی باران پوشانده
آسمان را یکسر
ابر خاکستری بی باران دلگیر است
و سکوت تو پس پرده ی خاکستری سرد کدورت افسوس
سخت دلگیرتر است
شوق بازآمدن سوی توام هست
اما
تلخی سرد کدورت در تو
پای پوینده ی راهم بسته
ابر خاکستری بی باران
راه بر مرغ نگاهم بسته
با تشکر از adele
ببخش اگه تو قصه مون دو رنگ و نامرد نبودم
ببخش که عاشقت بودم خسته و دل سرد نبودم
ببخش که مثل تو نشد خيانتو ياد بگيرم
اگر که گفتم به چشات بزار واسه تو بميرم
ببخش اگه تو گريه هام دو رنگي و ريا نبود
اگر که دستام مثه تو با کسي آشنا نبود
ببخش اگه تو عشقمون کم نمي زاشتم چيزي رو
ببخش که يادم نمي ره اون روزاي پاييزي رو
گفتم دوستت دارم باور نكرد
گفتم عاشقتم باور نكرد
گفتم اگه بری از غصه میمیرم بازم باور نكرد
گفتم نرو ،ولی رفت...
دیروز اومده بود پیشم
یه دسته گل برام آورده بود
گفت دوستت دارم هیچی نگفتم
گفت عاشقتم بازم هیچی نگفتم
گفت باشه جوابمو نده ،ولی یادت باشه پشیمونم
اینو گفت و رفت منم آروم اشكهامو پاك كردمو حرفی نزدم
رفت ولی...
جای اشكاش هنوز روی سنگ قبرم مونده...
پرستو ها چرا پرواز کرديد
جدايي را شما آغاز کرديد
خوشا آنانکه دلداري ندارند
به عشقو عاشقي کاري ندارند
خداحافظ براي تو رهايي
براي من فقط درد جدايي
خداحافظ براي تو چه آسان
ولي قلبم ز واژه اش چه سوزان
خداحافظ