وقتی سکوت دهکده را،
برگشت گله های هیاهوگر،
آشفته می کند؛
و باد این اسب سرکش ناشاد
آشفته یال و سم به زمین کوبان،
در کوچه باغ دهکده می پیچد،
یاد از تو می کنم
آیا دوباره بازنخواهی گشت؟
بیهوده انتظار تو را دارم
هرچند اینجا
بهشت شاد خدایان است
بی تو برای من
این سرزمین غم زده زندان است...
باتشکرازromina
سردم که می شود
تمام ِ اجاق هایِ جهان برایم عشوه گری می کنند
اما من تصمیم خودم را گرفته ام ...
برایِ گرم شدن
باید که تا آخر عمردنبال دست هایِ تو باشم
باتشکرازbahar
بچه بودیم همه چشمای خیسمون رو میدیدن بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم بزرگ شدیم تو خلوت اشک می ریزیم بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه بچه بودیم همه رو ۱۰ تا دوست داشتیم بزرگ که شدیم بعضی ها رو هیچی بعضی هارو کم و بعضی ها رو بی نهایت دوست داریم بچه که بودیم بزرگترین آرزومون داشتن کوچکترین چیز بود بزرگ که شدیم کوچکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه ای کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدیم....... بچه بودیم درد دل ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم... هیچ کس نمی فهمد..هیچ کس
باتشکرازtara
آه زمانه....
زمانه چه كردي با دلم؟؟؟؟؟
چه كردي با نامم؟؟؟
چه كردي با يادم؟؟؟؟
آه زمانه...
چرا از يادم بردي؟؟
چرا نامم را از سرنوشت پاك كردي؟؟
چرا دلم را از هر چه عشق بود،تهي كردي؟؟؟؟
آه زمانه...
زمانه...
باتشکرازarefeh
عشق كودكی
چه عشق زیبایی است
عشقی است كه
بدی ها را نمیبیند
عشقی است كه
پر از لبخند های كودكی است
عشقی است
احساسی تر از عشق ما
عشقی است
ساده...
عشقی است
پر از علاقه
و عشقی است
عاشقانه
ای كاش در كودكی
عاشق ات می شدم...
باتشکرازarefeh
خدایـــا دلــــــم بـــاز امشب گــــــرفته... بیــــــا تا کمی با تـــو صـــــحبت کنـــم بیا تا دل کوچــــــــــکم را خدایـــا فقــــط با تـــو قسمت کنم خدایـــــا بیــا پشت آن پنــجــره که وا می شود رو به ســــــوی دلــــــــم بیـــا پــــرده ها را کنـــاری بزن. که نــــــورت بتــابد به روی دلـــــــم خدایـــا کمـــک کـــن : که پـــروانه ی شعر من جــــان بگیرد.. کمی هم به فـــــکر دلـــــــم باش... مبـــادا بمیـــرد...!!! خــــدایــا دلــــــم را که هر شب نــفس می کشـــد در هوایـــــت. اگر چه شــــــکســــــته شبــــی می فرســــتم بــرایــت...
دشت فکرم، همه جایش پرازآهنگ دلی بی جان است دردهکده سبزمن وامانده، درگمان من کج عشق خیال آشفته، روزی آتشکده ی سبزی بود، روزی ماوای دلی صادق بود! روزی اندرحرم سینه ی من دوستی، عشق وصداقت همه جا پاکی بود! ناگهان، ابرسیاه آلودی آسمان دل آبی مراویران کرد! خاطرات خوش ایام نسیم آلودم را جلوی چشم حقیقت شستند! برگ های گل یادم، ورق سبزکتابم، غنچه ی یاس نگاهش، همه با آمدن پاییز زردآلود شد!! این زمان است که مهتاب شب عشق مرازردانید! این زمان است که تیرآلوده به یاسش، به من بی سروسامان برخورد! "تازمان پاییزاست... خاطرم پاییزی است..."
در شبان غم تنهایی خویش
عابد چشم سخنگوی توام
من در این تاریکی
من در این تیره شب جان فرسا
زائر ظلمت گیسوی توام
گیسوان تو پریشان تر از اندیشه ی من
گیسوان تو شب بی پایان
جنگل عطرآلود
شکن گیسوی تو
موج دریای خیال
کاش با زورق اندیشه شبی
از شط گیسوی مواج تو من
بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم
کاش بر این شط مواج سیاه
همه ی عمر سفر می کردم
با تشکر ازadele
گفتم دوستت دارم باور نكرد
گفتم عاشقتم باور نكرد
گفتم اگه بری از غصه میمیرم بازم باور نكرد
گفتم نرو ،ولی رفت...
دیروز اومده بود پیشم
یه دسته گل برام آورده بود
گفت دوستت دارم هیچی نگفتم
گفت عاشقتم بازم هیچی نگفتم
گفت باشه جوابمو نده ،ولی یادت باشه پشیمونم
اینو گفت و رفت منم آروم اشكهامو پاك كردمو حرفی نزدم
رفت ولی...
جای اشكاش هنوز روی سنگ قبرم مونده...
ای آسمان زیبا امشب دلم گرفته از های و هوی دنیا امشب دلم گرفته
یک سینه غزق مستی دارد هوای باران از این خراب رسوا امشب دلم گرفته
امشب خیال دارم تا صبح گریه کنم شرمنده ام خدایا امشب دلم گرفته
خون دل شکسته بر دیدگان تشنه باید شود هویدا امشب دلم گرفته
ساقی عجب صفایی دارد پیاله ی تو پر کن به جان مولا امشب دلم گرفته
گفتی خیال بس کن فرمایشت متین است فردا به چشم اما امشب دلم گرفته