حال خوب من
اس ام اس....پـ نـ پـ....خلاصه همه چی توشه

برای تو که عاشق هوای بارونی بودی!!!

گاهی نوشتن سخت است وبرای تو نوشتن سخت تر!

نوشتن باکلمات خیس سخت است...

کلماتی که تکان گریه لبریزشان کرده!

کلماتی که تاب زندگی را بعدازتو ندارند!

نام تو که می آید قلمم بغض میکند!

گلوی کلمات کبود میشود!

نام تورا فقط باید در هوای بارانی نوشت!




تاریخ: پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

وقتي که تنگ غروب بارون به شيشه ميزنه!
همه غصه هاي دنيا توي سينه منه!
توي قطره هاي بارون، ميشکنه بغض صدام!
ديگه غير از يه دونه پنجره هيچي نميخوام!
پشت اين پنجره ميشينم و آواز ميخونم!
منتظر واسه رسيدنت تو بارون مي مونم
زير بارون انتظارت رنگ تازه اي داره
منم عاشق ترم انگار وقتي بارون مي باره
بعضي وقتها که مياي سر روي شونم ميزاري
تمام غصه ها رو از دل من بر مي داري
اما اين فقط يه خوابه، خواب پشت پنجره!
وقت بيداري بازم غم ميشينه تو حنجره!




تاریخ: پنج شنبه 18 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

دلم دیگر آسمانی نمیشود.....دیگر گرفتنی در دلم در کار نیست....

من تنهایی را از خودم راندم....من قرارداد بین خودم و تنهایی را فسخ کردم

من عشق را روبه روم دیدم....من از آن عشق سیراب گشتم

دیگر تنها نیستم




تاریخ: سه شنبه 9 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

باران که می*بارد، میل در آغوش کشیدنت و بوسیدنت افزون می*شود و شعله*های
سرکش این میل جانم را

می*سوزاند. زیر باران می*روم و خیره به آسمان آرزو می*کنم: ای کاش کنارم بودی
دلارام من، زیر این باران

دوشادوش هم و دست در دست هم... عاشقتر از همیشه، شیداتر و دیوانه*تر...
فارغ از همه بایدها و نبایدهای

عالم، فارغ از حس پشیمانی و پریشانی... شاید مست مست، شاید مدهوش و
مخمور، شاید... آری رها... رها

از همه بندهای این جسم و این عالم، رها از همه خط قرمزها و تابلوهای ممنوع...
رها از هر چه قانون و قاعده و

محدوده... تو نیز عاشق*تر و شیداتر... تو نیز مخمور و مست... اندکی عاشقانه*تر زیر این باران بمان ابر را بوسیده*ام
تا بوسه* بارانت کند...




تاریخ: دو شنبه 8 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

دلتنگي هايم ؛

را نشاندم روي دوش بادبادک

و فرستادمشان به آسمان

باران مي بارد!




تاریخ: جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

امشب به یاد تک تکِ شب ها دلم گرفت
در اضطراب کهنه ی غم ها، دلم گرفت
انگار بغض تازه ای از نو شکسته شد
در التهابِ خیسِ ورق ها، دلم گرفت
از خواندن تمام خبرها تنم بسوخت
از گفتن تمام غزل ها دلم گرفت
در انتظار تا که بگیرم خبر ز تو
در آتشِ گرفته سراپا دلم گرفت
متروکه نیست خلوتِ سرد دلم ولی
از ارتباطِ مردم ِدنیا دلم گرفت
یک ردِ پا که سهمِ من از بی نشانی است
از ردِ خون که مانده به هر جا، دلم گرفت
اینجا منم و خاطره هایی تمام تلخ
اقرار میکنم، درآمدم از پا دلم گرفت




تاریخ: جمعه 5 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

قرارمان باران بود
ساعت دلدادگی
کنار عشق
یادت هست ؟!
من آمدم
باران هم
و رنگین کمان
برای عشق
تمام قطره ها را
در انتظارت قدم زدم
و خیابان را
تا تمام شهر
به جستجوی تو بردم
تو امّا نیامدی
نمی دانم اشک بود یا باران
چیزی بر گونه ام سر می خورد
و روی کفش ها یم می چکید
که می گفت
تو در خواب من جا مانده ای
و من ...
چشم هایم را
به ملاقات آورده بودم !
همیشه ...
این گونه از رؤیای تو
تنها
به خانه بر می گردم




تاریخ: پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

همه قراردادها را روی کاغذ بی جان نمی نویسند ،

بعضی از قراردادها وعهد ها را روی قلب می نویسند ...

حواست به این عهد های غیر کاغذی، بیشتر باشد

شکستنشان

یک آدم را می شکند . . .




تاریخ: پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، از تو بیزارم ، بهانه هایت را برایم تکرار نکن
حرفی نزن ، بی خیال ، اصلا مقصر منم ، هر چه تو بگویی ، بی وفا منم!
نگو میروی تا من خوشبخت باشم ، نگو میروی تا من از دست تو راحت باشم…
نگو که لایقم نیستی و میروی ، نگو برای آرامش من از زندگی ام میروی….
این بهانه ها تکراریست ، هر چه دوست داری بگو ، خیالی نیست….
راحت حرف دلت را بزن و بگو عاشقت نیستم ، بگو دلت با من نیست و دیگر نیستم!
راحت بگو که از همان روزاول هم عاشقم نبودی ، بگو که دوستم نداشتی و تنها با قلب من نبودی
برو که دیگر هیچ دلخوشی به تو ندارم ، از تو بدم می آید و هیچ احساسی به تو ندارم
سهم تو، بی وفایی مثل خودت است که با حرفهایش خامت کند، در قلب بی وفایش گرفتارت کند ، تا بفهمی چه دردی دارد دلشکستن!
برو، به جای اینکه مرحمی برای زخم کهنه ام باشی ،درد مرا تازه تر میکنی !
حیف قلب من نیست که تو در آن باشی ،تمام غمهای دنیا در دلم باشد بهتر از آن است که تو مال من باشی….
حیف چشمهای من نیست که بی وفایی مثل تو را ببینند ، تو لایقم نیستی ، فکرنکن از غم رفتنت میمیرم!
برو و پشت سرت را هم نگاه نکن ، برو و دیگر اسم مرا صدا نکن
بگذار در حال خودم باشم ، بگذار با تنهایی تنها باشم …




تاریخ: پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

زیباترین سخنی که شنیدم سکوت دوست داشتنی تو بود

زیباترین احساساتم گفتن دوست داشتن تو بود

زیباترین انتظار زندگیم حسرت دیدار تو بود

زیباترین لحظه زندگیم لحظه با تو بودن بود

زیباترین هدیه عمرم محبت تو بود

زیباترین تنهاییم گریه برای توبود

زیباترین اعترافم عشق تو بود




تاریخ: پنج شنبه 4 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 77
بازدید هفته : 336
بازدید ماه : 327
بازدید کل : 703219
تعداد مطالب : 984
تعداد نظرات : 114
تعداد آنلاین : 1




javahermarket

Online User
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما