حال خوب من
اس ام اس....پـ نـ پـ....خلاصه همه چی توشه

خالی از هر چه که هست میشم….
از زمین سرد خاکی تا نگاهی
عاشقانه….
بغض شب توی گلو خیلی وقته که نشسته میدونم ….
با خودم میگم تلخی این زمونه رو میسپرم بدست باد ….
چشمامو میذارم روی هم , سیاهی پشت چشممو با یه رنگ خوب پاک میکنم…
یادمو میدزدمو میبرم به اوج
خاطرات گرم تو ….
با دلم آخرین اسم
تنهایی شبت رو فریاد میزنم ….
دست سردم میکشم تو خاطرات دلپذیر تو ……..
تا خیال ورت نداره فکر کنی رفتی از سرم ….
شمعدونی کنار باغچه رو در میارم …..
با یه بغل
آرزوهای داغ داغ میکارمش تو خاک سبز دل تو ….
و از لحظه لحظه های خواندنم هراسی نخواهم داشت…
یکرنگی نگاهم و با خاطرات نگاه تو موزون میکنم …..
یه ریتم میسازم برای سکوت قصه مون ….
حالا چشممامو باز میکنم به امید بودنت ….
خالی از هر چه که هست …
هستی, نیستی, هستی ….. هستی …..




تاریخ: شنبه 15 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

گاهی آدما عاشق میشن اشتباهی
دست دل رو میشه و میبینی تو بی گناهی
اشتباهی دل اسیر دو تا چشمای سیاشه
یه روزی میفهمی که دیگه میخواد جدا شه
اما بگو اگ زندگی میگذره بی عشق
اما بگو اگ زندگی میگذره بی درد
خودت بگو مگه میشه بی تو سر کرد
نمیخوام فکر کنی دل یه دوره گرده
تو رو ول میکنه و برنمیگرده
اگه اشتباهه این عاشقی ما
دل من از قسمش برنمیگرده برنمیگرده
نمیخوام فکر کنی دل یه دوره گرده
تو رو ول میکنه و برنمیگرده
اگه اشتباهه این عاشقی ما
دل من از قسمش برنمیگرده برنمیگرده




تاریخ: جمعه 14 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

تا حالا بهت نگفتم ولی حالا می خوام بگم بی تو میمیرم ..

می خوام بگم تو دنیای منی ..

می خوام بگم با تو بودن چه لذتی داره ..

می خوام بگم دوست دارم فقط به خاطر خودت !!

می خوام بگم شدی مجنون عشقم …

می خوام بگم هر وقت اراده کنی برات میمیرم !

می خوام بگم که می خوام دلمو فرش زیر پات کنم ..

می خوام بگم اگه یه روز نبینمت چقدر دلم برات تنگ میشه !!

می خوام بگم نبودنت برام پایان زندگیه !!

می خوام بگم به بلندی قله اورست و پهناوری اقیانوس اطلس دوست دارم …

می خوام بگم یه گوشه چشاتو به همه دنیا نمیدم …

می خوام بگم هیچ وقت طاقت هجرتو ندارم …

می خوام بگم مثل خرابه های بم خرابتم …

می خوام بگم بیشتر از عشق لیلی به مجنون عاشقتم ..

می خوام بگم هر جور که باشی دوست دارم !!

می خوام بگم غم تو رو به شادی دیگران نمیدم !!

می خوام بگم اگه حتی من رو هم دوست نداشته باشی من دوست دارم ..

می خوام بگم مثل نفسی برام اگه نباشی منم نیستم …

می خوام بگم هر شب با خیالت می خوابم !!

می خوام بگم جایگاه همیشگی تو قلب منه !!

می خوام بگم حاضرم قشنگترین لحظه هام رو با سخت ترین دقایقت عوض کنم ..

می خوام بگم لحظه ای که تو رو میبینم بهترین لحظه زندگیمه !!

 

می خوام بگم در حد پرستش دوست دارم ….!

 





تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

چشمانش پر از اشک بود به من نگاه کرد و گفت : فقط امروز برای مدت زیادی از برم میروی بگو که دوست دارم به چشمانش خیره شدم قطره های اشک را از چشمانش زدودم و بر لبانش بوسه ای زدم اما نگفتم که دوسش دارم روزی که به سوی او رفتم آنقدر خوشحال شد که خود را به آغوش من انداخت و سرش را بر روی سینه ام فشرد و گفت امروز بگو دوسم داری دستهای سفید و بلندش را گرفتم اما باز نگفتم که دوسش دارم . ماهها گذشت در بستر بیماری افتاد با چند شاخه گل میخک سرخ به دیدارش رفتم کنار بالینش نشستم او را نگاه کردم به من گفت : بگو که دوسم داری میترسم که دیگر هیچ وقت این کلمه را از دهانت نشنوم اما باز بوسه ای بر لبانش زدم و رفتم . وقتی که آن روز به بالینش رفتم روی صورتش پارچه ای سفید بود وحشت زده وحیران پارچه را کنار زدم تازه فهمیدم چقدر دوسش دارم فریاد زدم : به

 

 

خدا

 

دوست دارم اما….





تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

تا نهان سازم از تو بار دگر راز این خاطر پریشان را
می کشم بر نگاه نازآلود نرم و سنگین حجاب مژگان را

دل گرفتار خواهشی جانسوز، از خدا راه چاره می جویم
پارسا وار در برابر تو سخن از زهد و توبه می گویم

آه…هرگز گمان مبر که دلم با زبانم رفیق و همراهست
هر چه گفتم
دروغ بود دروغ، کی ترا گفتم آنچه دلخواهست

تو برایم ترانه می خوانی، سخنت جذبه ای نهان دارد
گوئیا خوابم و ترانه تو از جهانی دگر نشان دارد

شاید این را شنیده ای که زنان در دل «آری » و «نه» به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند، رازدار و خموش و مکارند

آه من هم زنم ، زنی که دلش در هوای تو می زند پر و بال

دوستت دارم ای خیال لطیف، دوستت دارم ای امید محال





تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

تحمل کردن قشنگه
اگه قرار باشه یه روزی به تو برسم
انتظار آسونه
اگر قرار باشه دوباره تو رو ببینم
زندگی شیرینه
اگه قرار باشه دستاتو تو دستام بگیرم
مشکلات حل میشه
اگه قرار باشه روزی به پات بمیرم
اشکهام به لبخند تبدیل میشه
اگه یه بار ببوسمت
و لبخندهام دوباره به اشک
فقط اگه ببینم خیال رفتن داری
اما بدون
دوستت دارم
از پشت این همه
فاصله
از پشت این همه حرف
دوستت دارم تا بی نهایت
عشقم




تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

رسم دیرینه عاشقا رو خوب ادا کردی… منظورم چیه؟ بی وفایی در عشق را میگم که تو در حق عاشقت ادا کردی… بهت بر خورد!؟ تو به این تنها گذاشتنم چی میگی؟ قسمت و تقدیر لابد… ول کن تو رو خدا این حرفا رو دیگه خریداری نداره… یه حرف تازه تر بگو… بلد نیستی من بگم… پس خوب گوش کن… آرمانی که تو دلم داشتم بر آورده نشد… آرزوی رسیدن به تو برای همیشه در دلم خاموش شد… نمی دونم شاید هم حق با تو باشه و سرنوشتمون باید همین جوری رقم می خورد… باید بگم لعنت به این سرنوشت… چه زود یادت رفت دوستیمون… خدایش من که حسود نیستم تو خوشبخت بشی… ولی دلم می خواست فراموشم نکنی… من دوباره یه روز می بینمت اون روز چه جوری تو چشم من نگاه میکنی…؟ تو میدونی درد جدایی چیه؟ میدونم اگه دوباره ببینمت دیگه بی توجه از کنارم رد میشی…! آخه من کهنه شدم واست… شاید دیگه نشناسی منو! تو یه عروسک دیگه داری که با احساساتش بازی کنی…عشق من عروسک جدید مبارک… خدا کنه قدر اونو بدونی تا مثل من نشه… میدونم که میدونی قدرشو… چون عشق پاک من تجربه خوبی برات بود… من باید به تنهایی تاوان عشق را پس بدم… من باید در سکوت لحظه ها بشکنم و صدای شکسته شدنم را جز خودم هیچ کس تا حالا نشنیده و نباید بشنوه… می خوام حالا که رسوای عشق شدم دیگه رو به خاموشی برم… دیگه آه و افسوس هم فایده نداره… دیگه عشق واسم رنگ خاکستری شده… دیگه رنگهای روشن عشق به سوی من نمیاد…بعد رفتنت دوست ندارم کسی تو خلوت لحظه هام بیاد… آخه همیشه تو در یادمی… می خوام تنها باشم تنهاترین تنهای دنیا




تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

زندگی نقطه سر خط بی وفایی شده عادت

تو نوشته بودی دیدار سه تا نقطه … به قیامت

زندگی نقطه سر خط تلگرافی شده نامت

قلبم و مچاله کردی لای نقطه چین نامت

عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت

به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامت

زندگی نقطه سر خط برو با خیال راحت

به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامت

باز سی و دو حرف دلگیر مختصر مفید و ساده

گفتی که سایه ی عشقت از سرم خیلی زیاده

زیر دردام خط کشیدی ضربدر زدی رو اسمم

تا بدونم که به عشقت تا که جون دارم طلسمم

روی یک کاغذ بی خط حرفای خسته به نوبت

توی سرزمین نامت حرف ت کرده قیامت

ت مثه تو مثه تردید ت مثه آخر طاقت

مثه تنهایی  مثه تب مثه آخر خیانت

 

عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت





تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

تو را نمی بخشم..

تو را نمی بخشم نه بخاطر اشکهایی که برایت می ریزم. نمی بخشم نه بخاطر روزها و شبهایی که از تنهایی لرزیدم و فرو افتادم. نمی بخشم ات نه بخاطر دلی که روزهاست از دلتنگی جان می دهد. نمی بخشم ات نه بخاطر اینکه رهایم کردی و رفتی.

 

نمی بخشم ات بخاطر همه ی آنچه را که با بی صاحب کردن دلم باعث شدی مثل سرب داغ فرو دهم.

نمی بخشم ات بخاطر اینکه کمی مانده به پایان آن سفر طولانی چنان رهایم کردی که هیچ هم سفری این چنین همراهش را در سیاهی و ظلمت ناکجا آباد رها نمی کرد.

نمی بخشم ات بخاطر اینکه ساده از من گذشتی از کسی که از تو هرگز ساده نگذشت.

نمی بخشم ات بخاطر اینکه ترس را اولین بار بعد از رفتنت به من فهماندی چه هولناک بود و هست!

نمی بخشم ات، تو شمه ای از بهشت بر من نمایاندی و کلید و بهشت را با خود بردی و مرا در برزخی رها کردی که در بلا تکلیفی اش حیرانم.

نمی بخشم ات بخاطر اینکه در ظلمت آن شب لعنتی خنده و امید و آرزوهایم را به جهنم فرستادی.

نمی بخشم ات بخاطر اینکه رفتنت سرمایی را درونم دمید که شعله ی فروزان هیچ آتشی قطره ای از یخ اش را ذوب نمی کند.

نمی بخشم ات، تو دوست داشتنم ،تمام احساسم را ساده و کوچک پنداشتی .صدای قلبم که ضجه می زد شنیدی، گریه سر دادی که صدای قلبم را که التماست می کرد نشنوی.

نمی بخشم ات بخاطر اینکه به شعورم در شناختن ات توهین کردی.

نمی بخشم ات چون مرا معتاد بودن ات کرده بودی.

امروز و حالا دلم از تمام حرفهای زیبا نمای، بد سیرت بهم می خورد. از این بدسگالی که برای عشقم رقم زدی بی زارم. از خودم از تو بیزارم. از صدای خودم، از صدای تو در گوشم بیزارم. از نگاهم یخ زده ام که به دنبال چشمان بی روحت دودو می زند. از دستانم که روزی فکر می کردم که دیگر هرگز فاصله انگشتانش خالی نخواهد ماند از دستان تو که دستانم را واحد کرده بود.

 

چه پاداش گران بهایی در ازای همه ی عمر عشقم پیشکش ام کردی، دست دلت درد نکند.





تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم

یا اگر شادی زیبای ترا به غم غربت چشمان خودم می بندم

من صبورم اما…………

چقدر با همهء عاشقیم محزونم

و به یاد همهء خاطره های گل سرخ

مثل یک شبنم افتاده ؛ زغم مغمومم

من صبورم اما…………..

بی دلبل از قفس کهنهء شب میترسم

بی دلیل از همهء تیرگی تلخ غروب

و چراغی که تو را ؛ از شب متروک دلم دور کند می ترسم

من صبورم اما…………….

آه………….این

بغض

 

گران صبر نمی داند چیست

 





تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 191
بازدید هفته : 918
بازدید ماه : 1300
بازدید کل : 722366
تعداد مطالب : 984
تعداد نظرات : 114
تعداد آنلاین : 1




javahermarket

Online User
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما