حال خوب من
اس ام اس....پـ نـ پـ....خلاصه همه چی توشه

پسر:دوست دارم

دختر:خفه شو

پسر:عاشقتم

دختر:خفه شو

پسر: میمیرم برات

دختر:خفه شو

پسر:فدات شم

دختر:خفه شو

پسر:خاک زیر پاتم

دختر:خفه شو

پسر:زن من میشی

دختر:جدی میگی؟

پسر :خفه شو

 




تاریخ: یک شنبه 30 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

بهانه ی دخترا:

1 -

فاصله سنی مون خیلی زیاده(یعنی خیلی از مرحله پرتی)

2

- من به تو علاقه به اون صورت ندارم (یعنی خیلی بد هیکلی)

3

- من الان تو موقعیت بدی هستم (یعنی دلم یه جا دیگه گیره)

4 -

تقصیر تو نیست تقصیر منه (یعنی عجب غلطی کردم با تو دوست شدم)

5 -

من تو دوستیمون از هیچ کاری دریغ نکردم (یعنی هر غلطی خواستم کردم)

6 -

دیروز یه خواستگار دکتر داشتم (یعنی زودتر بیا منو بگیر )

 

پسرا این نکته هارو  یاد بگیرید به درد میخوره




تاریخ: جمعه 28 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

پس از مرگ از شخصی پرسیدند :

جوانی خود را چگونه گذراندی ؟

ندایی از عرش برآمد که :

بدبخت ایرانیه ،

ولش کنین ،

برین سراغ سوال بعدی....

 

 

 

   

یه روز یه بابایی پسرش فارغ التحصیل میشه ..هیچی هم بارش نبوده.

زنگ میزنه به پارتیش میگه : دمت گرم واسه پسرم یه شغلی پیدا کن.

پارتیه میگه : میخوای سفیرش کنم؟

باباهه میگه : نه بابا اون خیلی زیاده..

پارتیه میگه : میخوای وزیرش کنم ؟

... ... ... ... باباهه میگه : اوووووووف نه...

پارتیه میگه : میخوای وکیلش کنم ؟

باباهه میگه : نه بابا یه جایی کارمندی چیزیش کن..

پارتیه میگه : شرمنده اون دیگه سواد میخواد... :

 

 

فقط یه ایرانی میتونه شامپو رو تو یه هفته تموم کنه و تهش رو با آب قاطی‌ کنه و یک ماه بیشتر استفاده کنه

 

 

   

 

خدا نگذره از کسانی که شیر حموم رو روی وضعیت دوش می‌بندن و از حموم خارج می‌شن!

 

 

عمه ی توماس ادیسون مجددا در بیانیه ای به مردم شریف ایران اعلام کرد:

توماس فقط برق را اختراع کرده است لطفا به خاطر قبضش ما را مورد عنایت قرار ندهید

!!!!! والاااااااا چه کاریه..

 

 

تا حالا دقت کردین سر سفره وقتی به طرفت میگی نمکدون و بده ...اول خودش نمک میریزه رو غذاش بعد میدن بهت

 

  

بعد از یک عمر، بالاخره نفهمیدم که هنگام روبوسی باید دو بار صورت طرف مقابل رو ببوسم یا سه بار، تا هر دو نفر ضایع نشیم

 

 

پدر بزرگ رو به نوه:
بدو برو قایم شو
امروز مدرسه رو پیچوندی معلمت اومده دنبالت
نوه: نـــــــه، شما باید قایم شی، ... من بش گفتم نمیام چون شما فوت کردین!!!

 

 

  

دیــکتــاتــور کیــست؟

دیــکتــاتــور اون بچّه ی دو سالـــست که بیست نــفــر مجبورند به خاطــر اون کــارتون نــگاه کنــنــد

 

 

یکی از ترس ناک ترین جملات دوران مدرسه ،این بود که : "یه برگه از کیفتون بیارید بیرون"




تاریخ: پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

نصفه شب از خواب پريدم ..... يه " هزار پا " داشت روي سينم به صورت کاملا پريوديک با

فرکانس ثابتي حرکت ميکرد ،

... من و ميگي .....!!!! بلللللللند شدم رو هوا با يه حرکت فيليپيني همينجور که داشتم دور

خودم مي پيچيدمو به لباسام چنگ مينداختم در اتاقو وا کردم پريدم تو هال ، ( يعني تو

اون لحظه اگه لينچان و جت لي و جکي چان با هم ميريختن سرم ، ازم کتک ميخوردن ،

اصن کنترلمو کاملا از دست داده بودم ) .

يه هاله ي ضعيفي از نور تو يه قسمتي از هال افتاده بود ، مثه يوز پلنگ خودمو رسوندم

اونجا ديدم يه چيزي چسبيده به شلوارم ، مارو ميگييييييي؟؟؟

با تمام قدرت با کف دست با پشت دست با مشت با آرنج همينجوري داشتم ميکوبيدم

به پام ، حالا منه بد بخت هم دستم درد گرفته بود هم پام ، ازون طرفم داشتم زهره ترک

ميشدم ، فکر ميکردم اين پاهاش گير کرده تو شلوارم واسه همين کنده نميشه ، آقا

دورخيز کردم با پا رفتم تو ديوار تا له بشه ، دو سه تا غلتم روي زمين زدم تا کاملا پرس

بشه ، يعني حرکاتي کردم که يه گونگ فو کار حرفه اي از انجامش عاجزه ، بعد از اينکه

خودمو آش و لاش کردمو دهن دستو پام سرويس شد پريدم چراغو روشن کردم که ديدم

بدبخت پرس شده ( بازم چشام خوب نميديد )

عينکمو زدم ديدم اههههههههه اينکه هزار پا نيست........ مارک " آديداس " بود که روي

شلوارم دوخته شده بود ، تا چند روز بعدش دست و پام درد ميکرد




تاریخ: سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

دخترها :


۱.توی ماهیتابه روغن میریزن


۲.اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن میکنن


۳.تخم مرغها رو میشکنن و همراه نمک توی ماهیتابه میریزن


۴.چند دقیقه بعد نیمروی آماده رو نوش جان میکنن





پسرها :



۱.توی کابینتهای بالایی آشپزخونه دنبال ماهیتابه میگردن


۲.توی کابینتهای پایینی دنبال ماهیتابه میگردن و بلاخره پیداش میکنن


۳.ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن


۴.توی ماهیتابه روغن میریزن


۵.توی یخچال دنبال تخم مرغ میگردن


۶.یه دونه تخم مرغ پیدا میکنن


۷.چند تا فحش میدن


۸.دنبال کبریت میگردن


۹.با فندک اجاق گاز رو روشن میکنن و بوی سرکه همراه دود آشپزخونه رو بر میداره


۱۰.ماهیتابه رو میشورن (بگو چرا روغنش بوی ترشی میداد)!


۱۱.ماهیتابه رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن واقعی میریزن


۱۲.تخم مرغی که از روی کابینت سر خورده و کف آشپزخونه پهن شده رو با دستمال پاک میکنن


۱۳.چند تا فحش میدن و لباس میپوشن


۱۴.میرن سراغ بقالی سر کوچه و 20 تا تخم مرغ میخرن و برمیگردن


۱۵.تلویزیون رو روشن میکنن و صداش رو بلند میکنن


۱۶.روغن سوخته رو میریزن توی سطل و دوباره روغن توی ماهیتابه میریزن


۱۷.تخم مرغها رو میشکنن و توی ماهیتابه میریزن


۱۸.دنبال نمکدون میگردن


۱۹.نمکدون خالی رو پیدا میکنن و چند تا فحش میدن


۲۰.دنبال کیسه ی نمک میگردن و بلاخره پیداش میکنن


۲۱.نمکدون رو پر از نمک میکنن


۲۲.صدای گزارشگر فوتبال رو میشنون و میدون جلوی تلویزیون


۲۳.نمکدون رو روی میز میذارن و محو تماشای فوتبال میشن


۲۴.بوی سوختگی رو استشمام میکنن و میدون توی آشپزخونه


۲۵.چند تا فحش میدن و تخم مرغهای سوخته رو توی سطل میریزن


۲۶.توی ماهیتابه روغن و تخم مرغ میریزن


۲۷.با چنگال فلزی تخم مرغها رو هم میزنن


۲۸.صدای گــــــــــل رو از گزارشگر فوتبال میشنون و میدون جلوی تلویزیون


۲۹.سریع برمیگردن توی آشپزخونه


۳۰.تخم مرغهایی که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال مخلوط شده رو توی سطل میریزن


۳۱.ماهیتابه رو میندازن توی سینک


۳۲.دنبال ظرفهای مسی میگردن


۳۳.قابلمه ی مسی رو روی اجاق گاز میذارن و توش روغن و تخم مرغ میریزن


۳۴.چند دقیقه به تخم مرغها زل میزنن


۳۵.یاد نمک میفتن و میرن نمکدون رو از کنار تلویزیون برمیدارن


۳۶.چند ثانیه فوتبال تماشا میکنن


۳۷.یاد غذا میفتن و میدون توی آشپزخونه


۳۸.روی باقیمانده ی تخم مرغی که کف آشپزخونه پهن شده بود لیز میخورن


۳۹.چند تا فحش میدن و بلند میشن


۴۰.نمکدون شکسته رو توی سطل میندازن


۴۱.قابلمه رو برمیدارن و بلافاصله ولش میکنن


۴۲.چند تا فحش میدن و انگشتهاشون که سوخته رو زیر آب میگیرن


۴۳.با یه پارچه ی تنظیف قابلمه رو برمیدارن


۴۴.پارچه رو که توسط شعله آتیش گرفته زیر پاشون خاموش میکنن


۴۵.نیمروی آماده رو جلوی تلویزیون میخورن و چند تا فحش میدن




تاریخ: سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

» اگر اسکلت از بالای دیوار به پائین بپرد چه می شود ؟

- هیچ وقت اینکار را نمی کند ، چون جگر نداره



» ژاپنی ها به گوساله چه می گویند ؟

- نی نی گاوا !!



» فرق بین عینک و تفنگ چیست ؟

- عینک را می زنند و می بینند ولی تفنگ را می بینند و می زنند

.

» دندان کرسی چه فایده ای دارد ؟

- در زمستان ما را گرم می کند


» چرا آب هنگام جوشیدن قل قل می کند ؟

- چون میکروبهای آن می سوزند و فریاد می کشند


» اگر قلب کسی ایستاد چه می کنیم ؟

- برایش صندلی می گذاریم


» اگر یک زنبور داخل دهان گربه رود ، گربه چه می گوید ؟

- میوز …… میوز


» چرا دوچرخه خودش نمی تواند بایستد ؟

- چون خیلی خسته است.


» چطور میشود چهار نفر زیر یک چتر بایستند و خیس نشوند ؟

- وقتی هوا آفتابی باشد.


» چطور می توان یک پرنده را به راحتی کشت ؟

- آن را از بالای صخره به پائین پرتاب می کنیم.


» چرا بعضی ها نمی توانند یخ درست کنند ؟

- چون همیشه دستور العمل تهیه را فراموش می کنند.




تاریخ: دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

یکی داشت خرما خیرات میکرد یکی میرسه یه مشت برمیداره ، بهش میگن پدرسگ یه نفر مرده اتوبوس که چپ نکرده!


آنقدر دوست دارم که می خوام بخورمت ، حیف که مامانم گفته هله هوله نخورم!


مشترک گرامی ، حرکت زشت شما را در حمام دیدم…

هیچکس تنها نیست (همراه اول)


ما را نکشان به سوی lop های خودت

برگرد برو بخواب در جای خودت

میخوای اگر ببوسمت حرفی نیست

اما همه عواقبش پای خودت


دیروز در بعضی اماکن : از پذیرفتن خانم های بدحجاب معذوریم!!!
امروز: از پذیرفتن خانم ها، با شلوار کوتاه معذوریم!!!
فردا : خواهشا با شلوار وارد شوید.


هشدار به دختر های دم بخت ، دخترهای چینی با مهریه ی کم در راهند… بجنبید.


اگه از کنار یه گنجشک رد شدی نپرید فکر نکن دوستت داره!تو رو ادم حساب نکرده




تاریخ: دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

 

 

1- یقه اولین خواستگار رو بچسبید که شاید تنها شتر بخت شما باشه.

2- ناز و لفت و لیس رو بذارید کنار.

3- در معرض دید باشید، گذشت اون زمان که می‌گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم که از آفتاب و از سایه می رنجم.

4- سن ازدواج رو بیارین پایین، همون 17 یا 18 خوبه. بالاتر که برین همچین بگی نگی از دهن می‌افتین.

5- تموم دوست پسراتونو تهدید به ازدواج کنید، اگه موندن چه بهتر، نموندن دورشون رو درز بکشید.

6- دعای باز شدن بخت رو دور گردنتون آویزون کنید، یه وقت کتابشو دور گردنتون آویزون نکنید که گردن لطیفتون کج می‌شه.

7- پسر‌های فامیل بهترین و در دسترس‌ترین طعمه‌ها هستند، رو هوا بقاپیدشون.

8- رو شکل و شمایل ظاهری پسرها زیاد حساسیت به خرج ندید، پسرهای خوشگل، هستن دچار مشکل...!

9- توی اجتماع بر بخورید، با مردم قاطی شید، با ننه صغرا و بی‌بی عذرا نشست و برخاست کنید، همینا هستن که شادوماد می‌سازن واستون.

10- یه کم به خودتون برسید، منظورم آرایش و برداشتن زیر ابرو و ریمل و پودر و سایه و کرم شب و روز و ماسک خیار و فر مژه و خط لب و خط چشم و... نیست. حداقل قیافه یه آدم رو داشته باشید.

11- در پوشش دقت کنید، لباس چسب و کوتاه فقط آدمای بوالهوس رو دورتون جمع می کنه، یه پوشش سنگین و اندکی رنگین با حفظ معیارهای دوماد پسند بهترینه.

12- مهمون که میاد قایم نشید، چای ببرید، پذیرایی کنید، خلاصه یه چشمه بیاین که بعله ما هم هستیم.

13- سعی کنین از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره که مامانه بتونه جلوی در و همسایه قر و قمیش بیاد که دخترم قربونش برم اینجوریه و اونجوریه...

14- تا مامانه و باباهه می‌گن دخترمون دیگه وقته عروسیشه مثل لبوی نپخته سرخ نشین و در برید، در حرکات و سکناتتون این نظر رو تایید کنید و دنبالشو بگیرید.

15- بلاخره اگه خدای نکرده می‌خواین جزو اون یک میلیون و هفت صد هزار دختر بی شوهر نباشید (تازه اگه همه پسرای این مملکت دوماد شن، که نمی شن) هر چی دارید، رو کنید، منظورم اعضا و جوارحتون نیست منظورم کمالات و هنر مندیاتتونه
.




تاریخ: یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

اسپانيايي ها ميگن :

“عشق ساكت است اما اگر حرف بزند از هر صدايي بلندتر است ”

ايتاليايي ها ميگن:

“عشق يعني ترس از دست دادن تو !”

 

ايراني ها ميگن :

“عشق سوء تفاهمي است بين دو احمق كه با يك ببخشيد تمام ميشود !




تاریخ: جمعه 21 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

سه تا زن انگليسي ، فرانسوي و ایرانی با هم قرار ميزارن كه اعتصاب كنن و ديگه كارای خونه رو نكنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از يك هفته نتيجه كارو بهم بگن.

زن فرانسوي گفت:

به شوهرم گفتم كه من ديگه خسته شدم بنابراين نه نظافت منزل، نه آشپزي، نه اتو و نه … خلاصه از اينجور كارا ديگه بريدم. خودت يه فكري بكن من كه ديگه نيستم يعني بريدم!

روز بعد خبري نشد ، روز بعدش هم همينطور .

روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست كرده بود و اورد تو رختحواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتي بيدار شدم رفته بود .

زن انگليسي گفت:

من هم مثل فرانسوي همونا را گفتم و رفتم كنار.

روز اول و دوم خبري نشد ولي روز سوم ديدم شوهرم

ليست خريد و كاملا تهيه كرده بود ، خونه رو تميز كرد و گفت كاري نداري عزيزم منو بوسيد و رفت.

زن ایرانی گفت :

من هم عين شما همونا رو به شوهرم گفتم

اما روز اول چيزي نديدم

روز دوم هم چيزي نديدم

روز سوم هم چيزي نديدم

 

شكر خدا روز چهارم يه كمي تونستم با چشم چپم ببينم





تاریخ: جمعه 21 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 60
بازدید هفته : 62
بازدید ماه : 553
بازدید کل : 703445
تعداد مطالب : 984
تعداد نظرات : 114
تعداد آنلاین : 1




javahermarket

Online User
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما