حال خوب من
اس ام اس....پـ نـ پـ....خلاصه همه چی توشه

چنتا جوجه رنگی گرفتم واسه پسر رئیس..منشی دید گفت وااااییی چه نازن واسه پسر رئیس گرفتی؟؟؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ  امشب با رییس سور گرفتیم میخوام جوجه کباب درست کنم

چه حکایت جالبیست! کلمه زندگی ، با زن آغاز میشه و کلمه مردن ، با مرد!! پس ببال به خود که آغازگر زندگی هستی. پـَـــ نــه پـَـــ با خانما بودم!!

برای طرح یه شکایت رفتم کلانتری طرف می گه از کسی شکایت دارین ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم فرار مایکل اسکافیلد رو از فاکس ریور گزارش کنم

یه زنبور نشست رو گوشم نیشم زد 2 متر پریدم هوا گفت نیشت زد؟؟؟؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ هاچ زنبور عسل بود خبر داد که مامانشو پیدا کرررده از خوشحالی پریدم بالا

به دوستم میگم پارک شلوغ شد دیگه زود برگشتم،میگه ازشلوغی بدت میاد؟ گفتم پ ن پ! گفتم میدون رو بدیم به جوونترا!

بهش میگم وای سرم دیگه پرشپش شده،میگه یعنی باس بری حموم؟ گفتم پ ن پ! یعنی بلأخره وقت برداشت محصول رسید

دارم از گرما میمیرم خودمو مثه چی باد میزنم.بابام میاد میگه چیه ؟؟؟گرمته؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ دارم حداکثر سرعت چرخش مچمو امتحان می کنم

همچین بااحساس بهش میگم "جا مانده است چیزی،جایی،که هیچگاه هیچ چیز دیگر،جایش را پر نخواهد کرد" میگه چی؟ دلت پیش من؟ گفتم پ ن پ! دستمال من زیر درخت آلبالو...

فقط یه ایرانی میتونه تو مهمونی تا خرخره بخوره پـَـــ نــه پـَـــ به سالادش سس نزنه ، بگه چاق کنندست !!




تاریخ: پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

 

به بابام گفتم سوئیچ ماشینو بده ...... گفت : می خوای بری جایی؟ ... گفتم : بله پدر عزیزم
ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح

 

به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟میگم اگه سختت میشه تو بگیرش من نردبون و میچرخونم

 

رفتم خونه سالمندان عیادت پدربزرگم,مسئول اونجا میپرسه:شمام اومدین عیادت؟میگم نه خونه سالمندان طلبیده اومدیم زیارت

 

رفتـــم بــه کنـــار دلــبرم با شــادی
گفتـا کـه چـه خوب یاد من افتــادی
گفتـم صـنما تــو عشق را استـادی
گفتا پـَـَـ نــه پـَـَــــ تو یاد من میدادی
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ و درد زهـــر مــاری

 

رفتم ساندویچی، میگم آقا یه هات داگ با سس مخصوص بدین. میگه میل می کنید؟ میگم: بله، دستتون درد نکنه
)گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سیار غذاخوری ها و رستوران ها(

ميخوام مسواك بزنم
مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟
ميگم بله مامان جون..
ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟
ميگم بله مامان جان..
ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردی
منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون

بچه داییم به دنیا اومده. همه خوشحال و اینا. مامان بزرگم برگشته میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟میگم...اگه شما صلاح بدونین
)ستاد مبارزه با فتنه ی پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)


رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟ گفتم بله اومديم خون بديم. شما هم بفرماييد بساط لودگي تون رو جاي ديگه پهن کنيد. يارو همون جا به گريه افتاد و ابراز پشیمونی کرد.
]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهي از منکر[

 

تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟میگم نون باشه بقیش مهم نیس

 

از اتاقم اومدم بیرون ،در دستشویی رو باز کردم .مامانم میگه داری میری دستشویی؟میگم نرم؟؟؟


 

به مامانم میگم پول بده!!!میگه اونایی که دو روز پیش گرفتی چی شد؟؟نکنه همشو خرج کردی؟؟؟ تا اومدم بگم پـَـ ....زد تو دهنم,نذاشت حرف بزن
من فقط میخواستم بگم پـَـَـس اندازشون کردم

 

ماه رمضونی 6 صبح رفتم تهران، 9 شب برگشتم خونه خسته و کوفته میپرسم مامان شام چی داریم؟
میگه گشنته ؟ چند ثانیه سکوت میکنم، چشامو میبندم و یه نفس عمیق میکشم . آروم و با طمانینه میگم : بله گشنمه
]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد کظم غیظ [

 

نوزاده تو بغل مامانش گریه میکرده مامانه میگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند میگه پَ نَ پَ دارم برای گرسنگان و زلزله زدگان سومالی گریه میکنم
(واحد نفوذی پ نه پ)

 

رفتم سوپری گفتم یک نوشابه زرد بدید
فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالی که نارنجی رنگه؟
گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشید
)ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازی به جای حاضر جوابی(

 

رفتم دستتشویی هی دارم در میزنم! میگه هاااان، دستشویی داری؟ پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بگم آخریم مهلت ثبت نام جشنواره حساب های قرض الحسنه بانک صادراته، جا نمونی! طرف اومد بیرون گفت خاک بر سرتون کنن که فقط بلدین از این چرت و پرتا بگین (کمیته مبارزه با فتنه پـَـــ نــه پـَـــ , ستاد سیار مستقر در توالت عمومی)

 

 

تو اتوبان داشتم لایی میکشیدم،یه زانتیا اومد گفت داری لایی بازی میکنی؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربی میرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ کنترل نا محسوس بزن بغل
(ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان)





تاریخ: چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

سر جلسه امتحان به جلوییم میگم سوال 6 رو بلدی؟! میگه آره می خوای بهت بگم !؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ نگرانت بودم میخواستم اگه ننوشتی من بهت بگم!!!

به مستخدم شرکت می گم بیا این پرده رو وصل کن می گه نردبون بیارم می گم پـَـــ نــه پـَـــ پاهای پرتوان برسید به یار این ناتوان

رف كیف پولشو گرفته دستش اومده میگه آقا كار مارو زودتر راه بنداز شیرینیتم محفوظه . میگم میخوای رشوه بدی؟ میگه پـَـــ نــه پـَـــ پاشو برقص میخوام بهت شاباش بدم....آه دست دست دست...

ساعت 8 صبح کلاس داریم. منم خمیازه میکشم و دهنم یه نیم متر باز میشه. استاد میگه چیه خوابت میاد؟ پـَـــ نــه پـَـــ میخوام بخورمت

رفتم بانک قبضارو میدم به کارمند بانک با پول،بعد میگه میخواین پرداختشون کنی...؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم بهتون نشون بدم کونتون بسوزه چقدرکم مصرف کردیم....

سركلاس كیفمو گذاشتم ردیف جلو برا دوستم جا بگیرم . دختره اومده میگه : جاگرفتی ؟ پـَـــ نــه پـَـــ نگران بودم كیفم از این پشت تخترو خوب نبینه....

تو خونه جلو کامپیوترم نشستم داداشم از بیرون اومده میگه خونه ای؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ تو جاده تهران – قمم…میگه پای سیستمی؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ پشت فرمونم دارم تو اتوبان رانندگی می کنم

رفتم توی پمپ بنزین ، بنزین زدم. بعد دیدم کیف پولمو نیاوردم. ساعتمو دادم به یارو گفتم : ببخشید ، اینو بگیرید تا برم خونه و برگردم .گفت: پول نداری؟ گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام کرنومتر بگیری با چه سر




تاریخ: چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

با دوست پسرم دعوام شد گفتم حیلی خودخاهی ،با اشاره به سمت خودش گفت من خودخواهم؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ پسر همسایمون خودخاهه

دختره "با کلی عشوه و ناز "ميگه کلی پسر با تک تک نفس های من مردن ! پسره با اعتماد نفس ميگه پـَـــ نــه پـَـــ ميخواستی نميرن از اون بوی بد دهنت

به دوستم ميگم دارم واسه چند روز ميرم آبادان . ميگه واسه کار داری ميری؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ يه دماسنج خريدم دارم ميرم تو دمای باﻻی 50 درجه تستش کنم

تو ماشین داشتم سی دی روضه گوش میدادم..میزدم جلو...دوستم گفت میخوای برسه سینه زنیشو گوش کنی؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ میخوام ببینم آخرش شام میدن یا نه

تو پارتی همه دارن وسط میرقصن رفیقم میگه اینا دارن می رقصن///گفتم پـَـــ نــه پـَـــ دارن دست تکون میدن هلی کوپتر امداد بیاد کمک

عاقد : عروس خانم وکیلم ؟ عروس میگه پـَـــ نــه پـَـــ تو این بی شوهری میرم گل بچینم

 

رفتم مطب زنان نوبت بگیرم منشی میگه زائو شمایید؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ خواهرمه یه خورده خجالتیه این شد که ما مزاحمتون شدیم

زنگ زدم 118 شماره تلفن دانشگاهو بگیرم به اپراتوره میگم دانشگاه پیام نور لطفا میگه پیام نور؟؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ دانشگاهه آکسفورد!!!




تاریخ: چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

با ماشین از کنار ی مزرعه بلال رد میشیم .. رفیقم میپرسه اینا بلالن .. ؟؟!! میگم :.. پـَـــ نــه پـَـــ ....خیارن موهاشونو بلند کردن....

پلیس می خواد ماشینو ببره پارکینگ به افسره می گم آقا تورو خدا نبر میگه ماشینو ؟؟؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ گیتار شماعی زاده رو...

برا شام کوکو سبزی درست کردم میاد میگه: به به کوکو سبزیه؟؟؟؟؟؟ میگم : ... پـَـــ نــه پـَـــ ...ورژن جدید قرمه سبزیه به صورت mp3 ارائه شده. *

فتم کافی نت واسه ثبت نام دانشگاه آزاد,طرف برگشته میگه : "درس میخونی حالا؟"! گفتم:... پـَـــ نــه پـَـــ ....نذر حضرت ابوالفضل دارم هر سال اینهمه چرک کف دست رو بریزم تو شکم دانشگاه آزاد ....!

ماشینو بردم رو چال تعمیرگاه میپرسه خرابه؟ ... پـَـــ نــه پـَـــ ...ماشینم از ارتفاع میترسه آوردم ترسش بریزه ...!

رفتم پشت دستگاه dj وایسادم دختره وسط مهمونی اومده می گه شما dj هستی؟ گفتم :.. پـَـــ نــه پـَـــ ...کلفتم داشتم ظرف های شسته شده رو خشک می کردم دیدم این دوتا ظرف هم روی دستگاه با دستمال خشک کنم ...! 

 

خواب بودم، بیدار شدم. یکی از دخترای فامیل 2 ساعتی میشه اومده خونمون، میگه: خواب بودی؟ میگم: ... پـَـــ نــه پـَـــ ... داشتم رو پروژه حفاری چاه نفت کار می­کردم ...!

رفته بودم بالای درخت میوه بچینم، رفیقم اومده میگه داری میوه میچینی؟ میگم :... پـَـــ نــه پـَـــ ....تارزان شکست عشقی خورده دپرس شده اومدم این بالا دلداریش بدم ...!

 

 




تاریخ: سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

به مامانم میگم من میرم کارواش، میگه ماشینم میبری؟ میگم پَـــ نَ پَـــ دارم میرم اونجا دوش بگیرم

در پارکينگ و باز کردم برم تو يارو اومده جلوش پارک کرده ميگه مي خواي بري تو؟ پـَـــ نــه پـَـــ درو باز کردم هواي کوچه عوض شه

تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صداي خفن. مامان اومده ميگه چيزي شکوندي؟ پـَـــ نــه پـَـــ شيشه ي نازک تنهايي دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حال کنين

ماشين رو بردم سرويس ، ميگم فـــيلترش هم بذار ، ميگه فيـــلتر هوا؟ پـَـــ نــه پـَـــ فيلتــر شکن بذار ماشين شبا بتونه بياد فيسبوک

به یارو میگن کارتتو وارد کن تا سوخت بگیری میگه:کارت سوخت پـَـــ نــه پـَـــ کارت تلفن را وارد کن

دارم تو صندوق پیشنهادات نامه میندازم دوستم میگه نامه ی اداریه؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ نامه ی فدایت شومه

میپرسه بازی کیه با کی؟ میگم استقلال تراکتور … میگه لیگ برتره ..میگم پـَـــ نــه پـَـــ مقدماتی یورو ۲۰۱۲ است تیم کم داشتن اومدن از اینجا تیم ببرن

با دوستم رفتیم پاریس میگه اههههه برج ایفل اینه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ برج آزادیه بهش غذا ندادن لاغر شده

رفتم آموزش دانشکده میگم کارناممو میخوام میگه کارنامه ی این ترمتو میخوای؟ پـَـــ نــه پـَـــ بیل گیتس پیشنهاد کار بهم داده گفته فقط ریز نمراتتو بفرست رسمیت کنم

توكلاس نشستيم دوستم ميگه:تنديس يني واقعا داره درس ميده پـَـــ نــه پـَـــ داره رو يخا سورتمه ميره




تاریخ: سه شنبه 11 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 328
بازدید دیروز : 850
بازدید هفته : 1356
بازدید ماه : 1847
بازدید کل : 704739
تعداد مطالب : 984
تعداد نظرات : 114
تعداد آنلاین : 1




javahermarket

Online User
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما