حال خوب من
اس ام اس....پـ نـ پـ....خلاصه همه چی توشه

زنگ زدم خونه ميگم همين الان پروازم نشسته، رسيدم، بابام ميگه سالم رسيدي؟ مي گم: پـَـــ نــه پـَـــ تو يه سانحه هوايي کشته شدم، شما داريد با جعبه سياه من صحبت ميکنيد

امروز توي باشگاه داشتيم ورزش ميکرديم که زلزله شد همه داشتيم فرار ميکرديم طرف روي تردميل داشت ورزش مي کرد گفت چي شده مگه زلزله شده دارين فرار ميکنين گفتم پـَـــ نــه پـَـــ دارن بيرون شله ميدن

رفتم کفش بخرم یه کفش پوشیدم خوشم اومده میگم:همینو میخوام فروشنده میگه:اون لنگشم بدم؟میگم: پـَـــ نــه پـَـــ نده پسر حاکم پیدام کنه!

به مامانم میگم:نمیخای واسه ما آستین بالا بزنی؟میگه:پسرم زن میخوای؟گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ گفتم آستیناتو بالا بزنی با هم مچ بندازیم ببینیم کی قوی تره!

لباس سربازي تو تنم کيسه انفرادي پشتم همسايمون ميپرسه داري ميري سربازي؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ ميخوام برم کنار دريا

یارو زنگ زذه خونه ما میگه اداره ی ثبت احوال میگم نخیر مگه اشتباه گرفتم پـَـــ نــه پـَـــ شما درست گرفتید من اشتباه ور داشتم

به رفیقم میگم چه خوب می‌شه اگه جور شه واسه جامِ جهانی‌ بتونیم بریم برزیل، میگه بریم بازیها رو ببینیم؟! میگم پـَـــ نــه پـَـــ دیوید ویا داره خداحافظی می‌کنه، اسپانیا مهاجمِ خوب می‌خواد...!!!

نصف شب مامانم حالش خراب شده زنگ زدم اژانس میگه ماشین میخواین؟ پـَـــ نــه پـَـــ امشب شب مهتــابه حبیبم رو میخوام

یارو گشت ارشادیه اومده دختره رو بگیره…. دختره میگه: میخوای منو بگیری؟ پلیسه گفت: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام بهت شماره بدم!!! دختره هم خنگ گفت:بریم تو کوچه..اینجا تابلویه!




تاریخ: جمعه 19 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)


 

با دوستم رفتیم باغ وحش یهو صدای خرس اومده،میگه خرس بود؟ میگه پـــــــــــــ نــــــــــــــــ پـــــــــــــــــــ متین دو حنجرست داره تمرین میکن

 

 

   

طرف با دوس دخترش قایم باشک بازی میکرده.دختره میگه تو چشم میذاری من قایم شم؟ پسره میگه پـَـــ نــه پـَـــ من چشم میذارم تو برو گم شو!!!

 

 

 

یارو داره میمیره بچه هاشو جمع کرده دور خودش ! یکی از فامیلا میگه داره وصیت میکنه ؟ گفتم : پَ نَ پَ میخواد دسته بیل بده بشکونن و بعد یاد اون جک بیفتن و هرهر بخندن !

 

 

   

دوستم میگه خط ریش گذاشتی؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ خط نستعلیق شکسته گذاشتم.

 

 

 

یارو ازم پرسید این بازیکن سپاهان محرم نویدکیاست؟ گفتمش پـَـــ نــه پـَـــ ذی الحجه نویدکیاست.

 

 

 

اسفند ماهِ هر سال مردانی از سرزمین پارس به پا خواهند خواست تا در انتخابات منتخب مردم بشن؟ پـَـــ نــه پـَـــ تا از پنجره ها آویزان شده و شیشه ها را پاک کنند برای سال نو.

 

 

 

 

یه مثل هست که میگه مرد برای هضم دل تنگی هاش گریه نمیکنه قدم میزنه پـَـــ نــه پـَـــ فکر کردی عرق مستوفی میخوره.




تاریخ: جمعه 12 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

به بابام گفتم سوئيچ ماشينو بده ...... گفت : مي خواي جايي بري ؟ ... گفتم : بله پدر عزيزم

{ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد فرزند صالح}


به دوستم گفتم برو بالا نردبون چراغ و ببند گفت بچرخونمش؟ گفتم اگه سختت ميشه تو بگيرش من نردبون و ميچرخونم

{ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد مرام}


رفتم خونه سالمندان عيادت پدربزرگم،مسئول اونجا ميپرسه:شمام اومدين عيادت؟ميگم نه خونه سالمندان طلبيده اومديم زيارت

{ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد عتبات عاليات}


رفتم ساندويچي، ميگم آقا يه هات داگ با سس مخصوص بدين. ميگه ميل مي كنيد؟ ميگم: بله، دستتون درد نكنه

{گشت مبارزه با فتنه پـَ نه پـَ ، واحد سيار غذاخوري ها و رستوران ها}


ميخوام مسواك بزنم

مامانم مي پرسه ميخواي مسواك بزني؟؟

ميگم بله مامان جون..

ميگه خمير دندونم روش ميزني؟؟

ميگم بله مامان جان..

ميگه خاك تو سرت اين همه موقعيت پ ن پ درست كردم واست استفاده نكردي

منم گفتم پ ن پ خز شده مامان جون

{ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ - واحد كنترل نفس اماره}


بچه داييم به دنيا اومده. همه خوشحال و اينا. مامان بزرگم برگشته ميگه حالا ميخاين براش اسم بذارين؟ميگم...اگه شما صلاح بدونين

)ستاد مبارزه با فتنه ي پَ نَ پَ – واحد احترام به بزرگتر)


رفتيم پايگاه انتقال خون ميگه شمام اومدين خون بدين؟ گفتم بله اومديم خون بديم. شما هم بفرماييد بساط لودگي تون رو جاي ديگه پهن كنيد. يارو همون جا به گريه افتاد و ابراز پشيموني كرد.

]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد نهي از منكر[


تو صف بربري نوبتم شده يارو ميگه بربري ميخواي؟ميگم نون باشه بقيش مهم نيس

]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد فروتني[


از اتاقم اومدم بيرون ،در دستشويي رو باز كردم .مامانم ميگه داري ميري دستشويي؟ميگم نرم؟؟؟

]ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد ترويج فرهنگ مشورت[


ماه رمضوني 6 صبح رفتم سركار، 9 شب برگشتم خونه خسته و كوفته ميپرسم مامان شام چي داريم؟

ميگه گشنته ؟ چند ثانيه سكوت ميكنم، چشامو ميبندم و يه نفس عميق ميكشم . آروم و با طمانينه ميگم : بله گشنمه

{ستاد مبارزه با فتنه پــَ نــَ پــَ - واحد كظم غيظ}


نوزاده تو بغل مامانش گريه ميكرده مامانه ميگه قربونت برم گرسنته؟ بچه هه به اذن خداوند ميگه پَ نَ پَ دارم براي گرسنگان و زلزله زدگان سومالي گريه ميكنم

(واحد نفوذي پ نه پ)


رفتم سوپري گفتم يك نوشابه زرد بديد

فروشنده گفت: منظورتون نوشابه پرتقالي كه نارنجي رنگه؟

گفتم: بله، منظورم همون بود. ببخشيد

{ستاد مبارزه با فتنه پـ نـ پـ واحد فرهنگ‌سازي به جاي حاضر جوابي}


تو اتوبان داشتم لايي ميكشيدم،يه زانتيا اومد گفت داري لايي بازي ميكني؟؟؟ گفتم: پــ نــ پـــ دارم واست عربي ميرقصم!!! گفت: دِ نـَــ دِ كنترل نا محسوس بزن بغل

{ستاد مبارزه با پ نه پ واحد اتوبان}

 




تاریخ: یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

.
قلیون رو چاق کردم توپ.دود تمامه اتاق رو گرفته میگه ایول این همش دوده قلیونه؟
 
پ ن پ دوده متروییه که از زیر خونمون رد میشه زمینمون سولاخه دود میکشه بالا
 
 



تو صف دستشویی میکم: آقایون اگه ممکنه من بدون صف برم داخل کارم اضطراریه!
 
یکی میگه:سرپاییه؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام برم توبستری شم !!
 
 


به مامانم میگم:یه چیز بنداز روبابا خوابه… میگه:پتو خوبه؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ میز ، میز خوبه !
 
 



با ماشین رفتم کنار یه پیرزنه که کلی باردستشه! میگم : حاج خانوم جایی میرین؟
 
 برسونمتون… برگشته میگه: میخوای کمک کنی؟ پـَـــ نــه پـَـــ میخوام مخت رو بزنم !
 
 

 

تو مترو با دوست پسرم نشستم یکدفه بابام منو دیده میگه تویی دخترم !؟
 
گفتم پـَـــ نــه پـَـــ من یه پرندم آرزو دارم تو باغم باشی
 
 

 

محکم خوردم دادم در اومد… دوستم اومده میگه تو به ستون خوردی؟؟؟
 
پـَـــ نــه پـَـــ ستون حواسش نبود خورد به من دارم سرش داد میزنم!!!
 
 


مرده میره خواستگاری به دختره میگه با من ازدواج میکنی دختره میگه الان بگم ؟
 
میگم پـَـــ نــه پـَـــ پـَـــ نــه پـَـــ بذار بچمون به دنیا بیاد بعدن بگو.
 
 

 


 
زنگ زدم پیتزایی میگم:آقا دو تا پیتزا میخواستیم.میگه:به نام…؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ به نام خداوند بخشنده ی مهربان.!!
 
 


مهمون اومده خونمون مرغ عشق هامو دیده رو لوستر میگه : مرغ عشقن اینا ؟؟؟
 
 گفتم پـَـــ نــه پـَـــ گونه نادری از میمون های بالدارن که فقط در شمال خونه ما رو لوستر زیست میکنن …
 
 



 رفتم در خونه همسایمون. به دخترش میگم مامانت خونست؟
 
میگه : آره کارش داری !!! میگم پـَـــ نــه پـَـــ . . . اومدم ازش بپرسم ببینم مرغ همسایه غازه؟؟؟؟
 
 



به مامانم میگم یه سیب برام بیار ، میگه واسه اینکه بخوری ؟
 
 پـَـــ نــه پـَـــ میخوام چک کنم ببینم قانون نیوتن هنوز سر جاشه یا نه !!!
 
 

 
همه خوابیدن . بابا بزرگم خروپف میکنه . داداشم میگه بابابزرگه خروپوف می کنه؟
 
میگم پـَـــ نــه پـَـــ صدا مودم بابابزرگه داره کانکت میشه به اینترنت
 
 



میگم دیگه میخوام از ایران برم … میگه با آژانس مهاجرتی میری؟!
 
پـَـــ نــه پـَـــ هماهنگ کردم اول پاییز با دسته غازهای مهاجر !
 
 




رفتیم کوه … دارم چوب جمع میکنم … میگه می خوای با چوبا آتیش درست کنی؟
 
پـَـــ نــه پـَـــ پشت دریاها شهریست قایقی خواهم ساخت
 
 

 


سرم شکسته بود، رفتم دکتر، دکتره میگه بخیه بزنم؟؟
 
 گفتم پـَـــ نــه پـَـــ دوتا کـــوک بزن میرم خونه میدم مـامـانــم با چرخ خیاطـی بدوزه
 
 

 


به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر. میگه گرفتم وصل کنم؟ پـَـــ نــه پـَـــ فوت کن, قطع کن
  




دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند. گل ادم بسرشتند و به پیمانه زدند. پـَـــ نــه پـَـــ کچلی را بگرفتند و سرش شانه زدند!!
 
 



رفتیم غار علیصدر به رفیقم خفاش نشون دادم، میگه: وای خفاشه؟!
 
میگم:پ ن پ! بتمن بود،اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلأ!!
 
 

 


تو مترو با دوست دخترم نشستم یکدفه بابام منو دیده میگه تویی پسرم !؟
 گفتم پ ن پ ، من یه پرندم آرزو دارم تو باغم باشی 
 




تاریخ: یک شنبه 7 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در …. گفتم بله .. دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!! گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ این صدای منشی توالته .. لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.

دوستم تو اتاقش عکس یه گورخری زده بود بهش میگم عکس گورخر زدی تو اتاقت؟ میگه: پـَـــ نــه پـَـــ عکس جواني هاي بابام هست تو يوونتوس بازي ميکرده

به دوستم میگم جورابمو بده میگه میخوای بپوشی؟میگم: پـَـــ نــه پـَـــ یه سوسکه پیدا شده میخوام بذارم رو سرش خفه بشه

رفتم دکتر از منشیه می پرسم دکتر هست؟ میگه بله می خوایید برید پیششون؟ پـَـــ نــه پـَـــ اومدم ببینم اگه این وقت شب هنوز تو مطبند، تلاش شبانه روزیشون رو سرمشق زندگیم قرار بدم و برم!

تو هواپیما بودیم...خلبان میگه در حال کم کردن ارتفاع هستیم...بنده خدایی که پیش من بود گفت میخواد فرود بیاد؟؟؟؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ میحواد بره رکوع بعدش دو تا سجده و بعد هم سلام!!!!!

بهم یه پیامکامده گوشیم صدا داد دوستم گفت پیام امد گفتم پـَـــ نــه پـَـــ این صرفا جهت اطلاع بود که من گوشی دارم بدونید

دوستم زنگ زده خونمون میگه فردا میای دانشگاه جزوه ها تو بیار. مامانم میگه دوست دانشگاهت بود؟ پـَـــ نــه پـَـــ دوست زمان جنگ بود تو عملیات والفجر ٨... نقشه ی عملیات رو میخواست.

دوستم اومده خونمون مرغ عشق هامو دیده رو لوستر میگه : اینا مرغ عشقن؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ گونه نادری از میمون های بالدارن که فقط در شمال خونه ما رو لوستر زیست میکنن

سر کلاس از یکی از دانشجو ها سوال پرسیدم. همین طور نگام میکنه. بعد از اینکه دوستاش بهش گفتن که جواب بده. میگه: باید سوال راجواب بدم؟ منم گفتم : پـَـــ نــه پـَـــ گل را که چیدی زودتر بله را بگو .دل دام

از مدرسه بیرون اومدنی رفتم گوشیم رو از ناظم بگیرم. گوشی رو که برداشتم گفت :گوشی خودته؟ من هم از رو عادت گفتم پـَـــ نــه پـَـــ گوشی شماست، میخوام برش دارم تا دیگه گوشی نیارین مدرسه




تاریخ: شنبه 6 اسفند 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)


زنه رفته دكتر زنان ، دكتر ازش ميپرسه بچتون لگد هم مي زنه ؟ زنه جواب ميده پَــ نَ پَــ، فحش خواهر
 
مادر ميده
 
 

 
تو آرايشگاه كار مي كردم … از مشتري مي پرسم برات ماسك بذارم؟

ميگه ماسك براي جوش صورت و اينا ؟!
 
 
 

پـَــــــــ نَ پَـــــــــ په ماسك اسپايدرمن
 
 


 
رفتم چشم پزشك

ميگه واسه سرخي چشمتون اومدين ؟
 
 
 

پـَـــ نَ پـَــــ سرخيش عاديه وسطش سياه شده
 


روي تردميل ميدوم … اومده مي گه مي خواي لاغر بشي؟؟؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ مي خوام ببينم چند اسب ِ بخار
 
قدرت دارم! مي تونم پوز ِ يوز پلنگو بزنم يا نه
 


به مامانم ميگم يه سگِ خوب و نژاد دار پيدا كنيم واسه جفتگيري.. ميگه واسه سگمون؟؟؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ
 
واسه پسر اشرف خانوم اينا كه بچه دار نميشن
 
 


 
به پسرخاله ام مي گم تب كردم ميگه: اِ؟ مريض شدي؟
 
 
 

مي گم پَـــ نَ پَـــ دماي بدنمو بردم بالا ببينم فنش كار ميفته يا نه
 
 


 
رفتم سر قبر بابابزرگم…. يارو اومده پيشم نشسته ميگه فوت كردن.؟
 
 
 

پَـــ نَ پَـــ فردا امتحان رياضي داره خودشو زده به خواب كه نره
 


يارو زده روح الله داداشي رو كشته، حالا گرفتنش ميگه حالا چي ميشه اعدامم ميكنن؟؟
 
 ميگم پَـــ نَ پَـــ ميري مرحله بعد بايد محراب فاطمي روهم بكشي
 


برگشتم خونه ميگه اومدي؟پَـــــ نَ پَـــــــ اين لودينگمه : پليز ويت ۴۰ درصدش مونده هنوز كامل
 
شه ميام تو
 


يه روز با جعبه خيلي بزرگ رفتم اداره پُست، گذاشتم رو ترازو جعبه رو كارمنده اومده ميگه مي خواي
 
 پُست كنُي؟!!
 
 

گفتم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم وزنش كنم ببينم اگه اضافه وزن داره شبها بهش شام ندم



سر جلسه امتحان به جلوييم مي گم برسونيا … مي گه چي؟ تقلّب؟؟؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ تنفس ِ دهان به دهان

 
 
ساعت ۷ صبح داييم به گوشيم زنگ زده برداشتم ميگم: بــــــــله!؟

ميگه اِ خواب بودي؟
 
 
 

پـَـَـ نَ پـَـَــــ سر صبحي صدامو شكل داريوش كردم حال كني!
 


دوستم اومده صاف رفته نشست رو بالشم! ميگم:راحتي‌؟ ميگه: بلند شم يعني‌!
 
 ميگم: پـَـَـ نَ پـَـَـــ بشين قالب باسنت شه يه موقع گم شدي واسه تشخيص هويت ازش استفاده كنيم
 


رفتم مغازه دارو سوسك كش خريدم . ميگم بريزم زمين اينو؟يارو ميگه پَـــ نَ پَـــ صبح ظهر
 
شب با يه ليوان آب بده سوسكه بخوره




تاریخ: شنبه 29 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

شكسپير مي گه: هر وقت زنت گريه مي كنه مي خواد خرت كنه و هر وقت مي خنده مطمئن باش خرت كرده! پـَـــ نــه پـَـــ تو خرش کردی.........عمرا

رفتیم دستشویی عمومی شلوغ بود ، ملت صف کشیده بودن که یکی از آخر صف گفت : کار من سرپاییه ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ ما می خوایم بستری بشیم !

زیر کتری رو روشن کردم قوری رو گذاشتم روش ، مامانم میگه میخوای چایی بخوری ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ غولش فحش داده میخوام بخار پزش کنم !

بیرون گل خریده بودم ، بردم خونه دادم به مامانم گفت گله ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ آفساید بود داور قبولش نکرد !

دستم رو تا کتف گچ گرفتم ! برگشته میگه : شکسته ! گفتم پـَـــ نــه پـَـــ قراره بشکنه ، رفتم واسه پیشواز

نمایندگی لباسشویی اومده میگه چی شده ؟ موتورش نمیچرخه ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ موتورش میچرخه ، میشوره ، آبگیری میکنه در حد لا لیگا ، خشک میکنه فقط قرمه سبزی بلد نیست بپزه !

سقف خونمونو دیده میگه اون یه تیکه چیه زرد شده ؟ نم داده ؟ گفتم پـَـــ نــه پـَـــ سقفمون جیش کرده !

جلو توالت عمومی وایسادیم یارو می گه خانم ببخشید شما هم تو صف توالت وایسادین..؟ پـَـــ نــه پـَـــ ما سوسکیم اومدیم نهار!!

تو تاکسی کناریم به راننده گفت من بچه امام حسینم ، راننده پرسید میدون امام حسین؟ گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ ایشون خود علی اصغره ماشالله بزرگ شده مرد شده




تاریخ: پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟ پـَـــ نــه پـَـــ پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه


خسته از بیرون اومدیم خابگاه رفتیم تو اتاق خیار خریده بودیم یکی از بچه ها گفت خیاره؟ پـَـــ نــه پـَـــ پ ن پ پوستش کنی میشه موز بعد تازه طعم نارنگی هم میده


بهش گفتم سی دی مادربردت رو بده کار ضروری دارم ؟ رفت خونه و بعد دو ساعت اومده میگه همونی که روش نوشته Gigabyte ؟ پـَـــ نــه پـَـــ همونی که نوشته گلچین شاد بندری ۹۰ !


با دوستم تو ماشین بودیم بهش گفتم سوپری دیدی وایسا....میگه سوپر مارکت؟؟ پـَـــ نــه پـَـــ آقای سوپر من و دیدی نگه دار میخوام ازش بپرسم چطوری خودشو میفرسته هوا!!


واسه داداشم يه ليوان آب بردم. ميگه: آبِ نطلبيده مراده‏!‏‏!‏‏!‏‏!‏ ميگم‏: پـَـــ نــه پـَـــ قصاب پايينه،منتظرمون نزار.


ماشینو بردم رو چال تعمیرگاه میپرسه خرابه؟ پـَـــ نــه پـَـــ ماشینم از ارتفاع میترسه آوردم ترسش بریزه

 


رفتم بانک قبضارو میدم به کارمند بانک با پول،بعد میگه میخواین پرداختشون کنی پـَـــ نــه پـَـــ اومدم بهتون نشون بدم دلتون بسوزه چقدرکم مصرف کردیم!!!




تاریخ: سه شنبه 25 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

میگم بهم کوپن دادن.میگه کوپن برای خرید قند و شکر و...؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ کوپن خرید شوهر

 

میگم دوباره از چین دارن وارد میکنن.میگه کالا و جنس با کیفیت پایین؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ دختر چشم تنگ با مهریه ی کم

 

میگم بیست و دوم بهمن رییس جمهور سخنرانی کرد.میگه واسه بیست ودوم؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ میخواست ولنتاین رو پیشا پیش به ملت غیور ایران تبریک بگه

 

تو هواپیمام،میز جلو صندلی رو باز کردم مهمانداره می گه می خواین چیزی روش بذارین؟!؟! پـَـ نـَـ پـَـ می خوام مساحتشو اندازه بگیرم، ببینم ریاضیم خوبه یا نه ضعف نداشته باشم!!!

 

یه گوسفند خریده بودیم بسته بودیمش به درخت که قربونیش کنیم دختر خالم اومده میگه آخــــــی میخوان این طفلی رو بکشن؟ پـَـ نـَـ پـَـ کار بد کرده بستیمش به درخت درس عبرتی باشه واسه بقیه ی گوسفندا ..

 

ميگه داري پزشكي ميخوني؟ ميگم آره .ميگه يعني ميخواي دكتر بشي؟ په نه په بزرگترين آرزوم اينه كه از اتاق عمل بيام بيرون بگم شرمنده.

 

شاگرد:استاد شکل دایناسورها رو از رو بقایای اسکلت اونا حدس زدن؟ استاد: پـَـــ نــه پـَـــ میدن به جنتی از روی خاطرات ذهنیش طراحی کنه!

 

دارم با موس کشتی میگیرم که شاید حرکت کنه، خواهرم 1 ساعته داره با دقت نگام میکنه، بعد میگه موست خرابه ؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ کیبوردم خراب شده موسم داره به قاعده همدردی با اون اشک منو در میاره

 

تو اتاق دراز کشیده بودم نصف شب داداشم پاش خورد بهم با مخ افتــاد رو زمین برگشته می گه : اَآَه تویی؟! می گم : پـَـَـ نــه پـَـَــــ سرعت گیرم واسه کاهش آمار تصادفات اینجا نصب شدم...!




تاریخ: دو شنبه 24 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)

میگه دوست داشتی دوست پسرت انریکه باشه؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ دوست داشتم دوست پسرم عمو پورنگ باشه

میگه چون قلبت نارسایی داشت مجبور شدی پیوند قلب بزنی؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ قلب قبلیم پر از دوست دخترام شده بود جاشون نمیشد یه بزرگ ترشو گرفتم همه جاشون بشه

میگه اگه از بیرون به کره زمین نگاه کنیم مکان خاصی مشخص نیست؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ از اون بالا فقط مرقد نورانی امام معلومه و بس

استاد: کی جواب این سوالو میدونه؟ من دستمو بردم بالا. استاد: میخوای جواب بدی؟ من: پـَـــ نــه پـَـــ میخوام ببینم باد از کدوم ور میاد

زنگ زده بهم میگه داری چی کار میکنی؟میگم دارم ماهواره نگاه میکنم.میگه منظورت شبکه های ماهواره ایه؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ دارم ماهواره امید رو نگاه میکنم خیلی قشنگ میچرخه

به دوست دخترم میگم دوست دخترای مردم رو ببین.میگه داری منو مقایسه میکنی؟میگم پـَـــ نــه پـَـــ خواستم بیناییتو بسنجم ببینم کوری یا نه

ساعت ١١ اومدم خونه مامانم میگه الان اومدی؟ میگم پـَـــ نــه پـَـــ ٢ساعت پیش اومدم الان تکرارش داره پخش میکنه

1سال بعد از فارغ التحصيلي رفتم مدرسم مدير ميگه اومدي به ما سر بزني? پـَـــ نــه پـَـــ مدادم جا مونده بود اومدم ورش دارم

یارو کارتن خواب رو دیده میپرسه گداست؟ پـَـــ نــه پـَـــ کارمند بانکه! محل زندگیشون اینجا تو کارتنه

مرغ عشقم مرده و درحالی که پاهاش روبه بالاس افتاده کف قفس. دوستم اومده می گه : اِ مرغ عشقت مرد؟ بهـــش گفتم: پـَـــ نــه پـَـــ کمر درد داشته دکتر گفته باید طاق باز دراز بکشه کف قفس




تاریخ: یک شنبه 23 بهمن 1390برچسب:,
ارسال توسط محمدمهدی(مهراد)
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 373
بازدید دیروز : 850
بازدید هفته : 1401
بازدید ماه : 1892
بازدید کل : 704784
تعداد مطالب : 984
تعداد نظرات : 114
تعداد آنلاین : 1




javahermarket

Online User
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
تماس با ما